اولین سکه به نظر بـيشتر مورخان، آورنده فکر سکه در ايران ” کوروش ” است. در آن زمان که ايرانيان، ليديا را فـتح کردند و” کرزوس” را به ايران آوردند، تـشکيل امپـراطوري با عـظمت هـخامـنشي به نشانهً ويژه اي نياز داشت، که سکه مي توانست گوياترين و... بیشتر بدانید
علامه جلالالدین محمد دوانی کازرونی صدیقی مشهور به محقق (۸۳۰ در دوان کازرون – ۹۰۸ هجری قمری)، عارف، حکیم، متکلم و دانشمند بزرگ سدهٔ نهم (برابر قرن پانزدهم میلادی) ایرانی است. بعد از آنکه علوم مقدماتی را در دوان نزد پدرش سعدالدین اسعد دوانی فراگرفت، برای تکمیل تحصیلات، دوان را به قصد شیراز ترک کرد.
وی در آنجا نزد اساتیدی همچون سیدصفیالدین عبدالرحمن حسینی ایجی علوم حدیث، مظهرالدین محمد کازرونی، علوم معقول و ابوطاهر مجدالدین محمد فیروزآبادی و ابنجزری تفسیر را فراگفت و شهرت فراوانی در فارس بهدستآورد؛ بهطوریکه از همه جای دنیا، از روم و آذربایجان و بغداد و هرمز و کرمان و طبرستان و خراسان، دانشپژوهان رهسپار شیراز میشدند و از محضر درس او استفاده میکردند. دوانی، دوباره در زمان سلطنت پادشاهان آق قوینلو بر فارس، به فارس برگشت و مقام قضا را در منطقه با اختیارات تام برعهده گرفت.
پدرش سعدالدین اسعد، از شاگردان محقق مشهور «میر سید شریف جرجانی» بود و در دوان به تدریس علوم دینی و قضایای شرعیه اشتغال داشت. علامه در زمان صفویان به مذهب شیعه پیوست. در کوههای سربه فلک کشیده شمال دوان، غاری موجود است بنام غار «مُل جلال» (ملاجلال) که وی در این غار مطالعه، خلوت و عبادت میکردهاست. آرامگاه وی نیز در دوان قرار دارد که با عنوان شیخ عالی مشهور است.
علوم مقدماتی را نزد پدرش در زادگاهش آموخت و سپس برای تکمیل علوم به دارالعلم شیراز آمد و در رشتههای مختلف فلسفه، ریاضی، کلام و منطق از محضر حکما و دانشمندان استفاده نمود و حکمت و فقه و اصول و تفسیر و حدیث و ادبیات عرب و عجم را یادگرفت و بعد به تدریس مشغول شد.
جلالالدین پیرو مذهب شافعی و از نظر اصول عقاید، اشعری بودهاست؛ ولی کمکم به مذهب شیعه اثنی عشری گروید، کتاب نور الهدایه وی دلیلی بر این مدعاست.
همانگونه که خواجه نصیرالدین توسی علوم عقلی و فلسفی را در دوره مغول احیا نمود، دوانی نیز آنرا در دوره تیموری زنده کرد. دوانی با شرح خود بر هیاکل النور سهروردی، رونقی دوباره به حکمت اشراق بخشید. ملاصدرا در آثار خود -از جمله اسفار- بارها از او با تجلیل یاد نمودهاست.وی در روز سهشنبه نهم ربیعالاول ۹۰۸ قمری در دوان درگذشت و همانجا مدفون گشت.
از جمله شاگردان او میتوان از مقدس اردبیلی نام برد.
جلال الدین بیشتر از ۶۰ کتاب در علوم مختلف عقلی و نقلی (تفسیر، فلسفه و کلام، منطق، فقه و اصول و حدیث، هیئت و هندسه و ریاضی اخلاق و ادبیات فارسی و علوم غریبه) نوشتهاست از جمله آثار او:
- اخلاق جلالی
- کتاب شرح عقاید عضدی را که از آثار مهم اوست.
- کتاب خلق الاعمال در کلام
- رساله زوراء در حکمت
- اثبات واجب قدیم
- خلق افعال
- عرض لشکر
- شرح الرباعیات (رباعیات فلسفی و عرفانی وی توسط مهدی دهباشی شرح، تصحیح و در سال ۱۳۶۸ چاپ گردیدهاست)
- شرح یکی از غزلهای حافظ
- کتاب نور الهدایه فی اثبات الامامه به فارسی که در اواخر عمر نگاشتهاست و یکی از شواهد تشیع جلالالدین است.
وی نکات فلسفی، عرفانی و کلامی را در قالب ۵۲ رباعی در کتاب شرح الرباعیات خود آوردهاست. از رباعیات فلسفی عرفانی اوست:
ای در قدم و حدوث عالم حیران | پیوسته میان این و آن سرگردان | |
رمزی بشنو به توست قائم دو جهان | پیش از تو و بعد از تو نه این هست و نه آن |
هستی تو به ذات و ما به تو هست نما | الّله چه تفاوت ز کجا تا بکجا | |
هستی تو غنیّ مطلق و خلق گدا | دارند ز تو وجود و از خویش فنا |
رو رخت طلب به ساقی کوثر کش | از کوثر کثرت می وحدت درکش | |
لا یَظمأ اصلاً ابداً شاربُها | رمزی است از این می ار توانی درکش |
ابواسحاق ابراهیم (زاده ۹۶۳ میلادی برابر ۳۵۲ هجری قمری در کازرون، مرگ ۱۰۲۳ میلادی برابر ۴۲۶ هجری قمری) شیخ سلسله کازرونیه و از صوفیان اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری قمری است.شیخ ابواسحاق پسر شهریار پسر زادانفرخ پسر خورشید کازرونی معروف به (شیخ مرشد) بود.
در سال سیصد و پنجاه و دو هجری در خانواده ای از قبیله سلمان فرزندی مسلمان به نام ابواسحاق قدم به عرصه وجود نهاد که بعدها از اکابر عرفای نیمه دوم قرن چهارم و نیمه اول فرن پنجم و مورد توجه عرفا و مورخین و تذکره نویسان ایران و حتی مستشرقین معاصر گردید.
پدرش شهریار مردی پیشهور بود، مادرش بانویه نام داشت. ابواسحاق تهی دست بود و روزها به پیشهوری و صبحها قبل از شروع به کار به تحقیق علوم دینی و قرآن میپرداخت.
در پانزده سالگی به ملک عرفا قدم نهاد و در سال سیصد و هشتاد و هشت به زیارت خانه خدا مشرف شد. وی در کازرون و حوالی آن اماکن و خانقاههای متعددی ساخت و در آن اماکن از فقرا و در راه ماندگان پذیرایی و با زرتشتیان مباحثه و مناظره میکرد. در آن زمان به جز تعداد معدودی بقیه پیرو آیین زرتشت و دارای آتشکدههای باشکوهی بودند. گفته شده که بیش از بیست و چهار هزار نفر از زرتشتیان و یهودیان با دیدن کرامات او مسلمان شدندو به همین جهت به شیخ مرشد معروف شد.
در سال سیصدو هفتاد و یک، مسجد بزرگی ساخت که با پایان آن شهر کازرون وضعیتی دیگر به خود گرفت.
در هر کدام از دهات کازرون کاروانسرایی بود که به وسیله یاران او اداره میشد. او با شیخ ابوسعید ابوالخیر نیز مکاتباتی داشت. گفته میشود که وی در پاکستان و هندوستان و ترکیه طرفدارانی داشتهاست. فردوس المرشدیه فی اسرار الصمدیه سیرت نامه اوست که در قرن ابتدای ششم قمری به زبان عربی توسط ابوبکر محمد نوشته شده و در قرن هشتم توسط محمود بن عثمان ترجمه شدهاست.
ز معروفترین مریدان وی در قرون بعد میتوان به امینالدین بلیانی (شاعر و عارف قرن هفتم و هشتم) و خواجوی کرمانی (شاعر قرن هفتم و هشتم) اشاره کرد.
آرامگاه وی در باغ کوچکی در شرق شهر کازرون قرار گرفتهاست. گویند تا دویست سال پس از وفات وی شمعی مدام بر در سرای شیخ میسوخته است که بعدها به دلایلی توسط خواجه نصیر طوسی خاموش گردید. هماکنون آرامگاه وی محل سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کازرون است.
زندگینامه:
میرزا محمد صالح که نام خود را در نوشته هایش (میرزا محمد صالح خلف مرحوم حاجی باقر خان شیرازی الشهیر به کازرونی ) آورده ، نخستین ایرانی دانش آموخته روزنامه نگاری است که افزون بر یادگیری روزنامه نگاری ، با تقلید از فرنگیان ، پایه های ایرانیزه شدن روزنامه نگاری را در کشور بنیان نهاد .
میرزا صالح نوجوانی و جوانی خویش را در تبریز گذراند . نوشته های میرزا صالح به ویژه گزارش وی از سفر خود در سال ۱۲۲۷ ق بع اصفهان ، کاشان،قم و تهران نشانگر ذوق و دانش او در نویسندگی و گزارش نویسی دارد.
در تاریخ دوشنبه ۲۵ سال ۱۲۵۳ ه ق مطابق با سال ۱۸۳۷ میلادی اولین روزنامه ایرانی به مدیریت میرزا صالح کازرونی در تهران به چاپ رسید. این روزنامه یا کاغذ اخبار که در اواسط قرن ۱۳ هجری یعنی زمان سلطنت محمد شاه قاجار منتشر شد تا زمان صدارت میرزا تقی خان امیر کبیر ادامه یافت . میرزا محمد صالح کازرونی در دهم جمادی الثانی سال ۱۲۳۰ ه ق به فرمان عباس میرزا نایب السلطنه و وزیرش میرزا عیسی فراهانی به اتفاق چهار تن دیگر برای تحصیل به لندن فرستاده شدند. میرزا صالح پس از فرا گرفتن زبانهای انگلیسی،فرانسه،لاتین،تاریخ و طبیعیات و آموختن فن چاپ و حکاکی و تهیه حروف مقطعه و شیشه سازی و درست کردن مرکب چاپ به سال ۱۲۳۴ ق به ایران بازگشت و با فنونی که در لندن یاد گرفته بود خیلی زود موفق به راه اندازی چاپ خانه روزنامه شد . روزنامه وی در دو ورق بزرگ چاپ سنگی انتشار می یافته که یک روی آن سفید و روی دیگر بعد از ذکر عبارات {در دارالخلافه تهران انطباع یافته } وقایع شهر تهران و شهرستان ها و ترکیه و عرب چاپ می شده است.
محل تولد: کازرون
مدفن: شهر مدائن عراق
زندگینامه:
زادگاه و کودکی: سلمان فارسی که نام اصلی آن (( روزبه )) است در کازرون دیده به جهان گشود. او کودکی خود را در ناحیه جی در اصفهان گذرانید و در آنجا بزرگ شد. او از فرزندان اشراف پارسی دهقانان یا اسواران بوده، پدرش فروخ بن مهیار یکی از روحانیون زرتشتی( ((بدخشان کاهن)) ) بود و کار همیشگی اش هیزم نهادن بر شعله آتش بود. وی در کودکی بر اثر از دست دادن مادر خود تحت سرپرستی عمه اش درآمد.
جوانی: روزبه بعد از شک و تردید در حقانیت دین زرتشت و اینکه فهمید قرار است او را شش ماه با اعمال شاقه زندانی کنند و پس از آن اگر به آیین نیاکانش ایمان نیاورد اعدامش کنند، با همکاری عمه اش گریخت. مدتی به مسیحیت روی آورد و چون از کشیشان شنیده بود که ظهور پیامبر جدید نزدیک است خانه را ترک گفت. در بیابان کاروانی دید که بسوی شام می رفت پس به مسافران پیوست و رهسپار سرزمینهای ناشناخته شد. مدتی در شام و موصل اقامت کرد تا آن که در سرزمین های عربی به اسارت قبیله بنی کلب در آمد و مردی یهودی از بنی قریظه او را به بردگی خرید و به یثرب برد.
ایمان به اسلام: هنگامی که حضرت محمد (ص) به مدینه هجرت کرد با دعوت پیامبر با دین اسلام آشنا شد و مسلمان شد و پیامبر با مولای او قراردادی بست که سلمان کار کند و از درآمدهای خود، خود را آزاد کند. پیامبر و مسلمانان مدینه به او کمک کردند که بهای خود را ( به مبلغ چهل نهال خرما و چهل وقیه که هر وقیه معادل چهل درهم ) به یهودی بپردازد و آزاد شود.
جنگ خندق: در جنگ خندق، که در سال ۵ هجری رخ داد و به پیشنهاد سلمان، پیرامون شهر خندق کندند. هر گروهی می خواست سلمان با آنها باشد، مهاجران می گفتند: سلمان از ما است و انصار می گفتند: او از ماست. حضرت محمد (ص)گفت( سیرت رسول ا… ،رفیع الدین همدانی ۷۳۹-۷۴۰): (( سَلمانُ مِنّا اَهلَ البَیتِ)) سلمان از اهل بیت ما است. در سال ۱ هجری، زمانی که پیامبر اسلام میان هر دو نفر از مسلمانان مهاجر و انصار پیمان برادری برقرار کرد، میان سلمان و ابوذر نیز عقد اخوت بست و در این ماجرا به سلمان گفت: (( یا سلمان انت من اهل البیت و قد اتاک الله العلم الاول و الاخر و الکتاب الاول و الکتاب الاخر: ای سلمان، تو از اهل بیت ما هستی و خدای سبحان به تو دانش نخستین و واپسین را عنایت کرده است و کتاب اول( نخستین کتابی که بر پیامبران الهی نازل شده بود) و کتاب آخر (قرآن مجید) را به تو آموخته است.
حکومت مدائن: پس از رحلت حضرت محمد(ص)، سلمان از معدود کسان معتقد به امامت علی بن ابیطالب(ع) بود. او نزد حضرت علی(ع) منزلتی بسیار والا داشت. در خلافت عمر بن خطاب به حکومت مدائن منصوب شد. سلمان حتی حقوق اندک سالانه خود را هم به نیازمندان می داد و بسیار اندک برای خود بر می داشت.
وفات: سلمان سرانجام، در اواخر خلافت عثمان در سال۳۵ هجری در گذشت و بنا به مآخد شیعی حضرت علی (ع) پیکرش را غسل داد، کفن کرد و بر آن نماز گزارد.
آرامگاه: آرامگاه وی در کنار طاق کسری در شهر مدائن عراق، در ۵ فرسخی بغداد قرار دارد.( سلمان پاک مانسییون ۶۷-۶۸) در زمان حکومت صدام حسین بسیاری از نامهای تاریخی از جمله سلمان فارسی را به ((حی سلمان پاک)) تغییر دادند. آرامگاه او طی اقدام تروریستی حمله به قبر امامان شیعه در سامرای عراق مورد اصابت خمپاره قرار گرفت.
شهرستان كازرون با وسعتي معادل ۴۱۱۹ كيلومتر مربع حدود ۳/۳ درصد كل مساحت خاكي استان فارس را به خود اختصاص داده است . اقتصاد اصلي شهرستان بر پايه كشاورزي ( زراعت ، باغداري) و دامداري استوار است . شهرستان كازرون از نظر تنوع اقليمي جايگاه ويژه اي را از نظر تنوع توليد محصولات زراعي و باغي دارا مي باشد .
سطح زيركشت زراعي سالانه شهرستان به گندم ( آبي و ديم ) جو ( آبي و ديم) ذرت دانه اي ، برنج ، سيب زميني ، پياز ، محصولات جاليزي و گلخانه اي اختصاص دارد . رتبه شهرستان از نظر توليد در استان در كشت محصولات ديم عدد ۳ و محصولات آبي عدد ۱۰ مي باشد .
باغات ( محصولات دائمي ) شهرستان شامل : مركبات ، خرما ، انار ، زيتون و انجير ديم و بادام ديم ( ارتفاعات و سرحدات ) مي باشد بطوريكه از نظر رتبه انجير رتبه يكم ، انار رتبه دوم ، خرما ، رتبه سوم و مركبات رتبه چهارم را در سطح استان به خود اختصاص داده است .
به لحاظ شرايط آب و هوائي مناسب جهت توليد و پرورش انواع دام وطيور نقش عمده اي را در اقتصاد و درآمد ناخالص شهرستان دارا مي باشد . عمده دام و طيور شهرستان شامل گوسفند و بره ، بز و بزغاله ، گاو و گوساله بومي و اصيل ، گاوميش ، مرغ و خروس ، جوجه و زنبور عسل مي باشد .
رتبه شهرستان نسبت به استان در زمينه فعاليتهاي دامداري و طيور ششم ، در زمينه توليد و پرورش گاو وگوساله بومي يكم ، گاوميش رتبه سوم ، بزغاله رتبه چهارم ، مرغ و خروس رتبه پنجم و گوسفند و بره رتبه ششم مي باشد .
امرار معاش مناطق روستائي به طور عمده از كشاورزي و دامداري انجام مي گيرد ، علاوه بر اين بخشي از جمعيت مناطق شهري نيز از طريق كشاورزي و دامداري ارتزاق مي نمايند .
ميزان توليدات كشاورزي و دامداري و در آمد ناخالص ملي شهرستان سال ۱۳۸۲
رديف |
نوع توليد |
سطح / اصله / تعداد | ميزان توليد
( به تن)
|
در آمد ناخالص ملي
( هزار ريال ) |
۱ | پرتقال | ۳۲۵۰ | ۸۱۲۵۰ | ۱۶۲۵۰۰۰۰۰ |
۲ | ليمو ترش | ۳۳۰ | ۴۶۸۰ | ۹۳۶۰۰۰۰ |
۳ | ليموشيرين | ۲۰۰ | ۵۶۰۰ | ۸۴۰۰۰۰۰ |
۴ | نارنگي | ۷۱۰ | ۱۷۷۵۰ | ۳۵۵۰۰۰۰۰ |
۵ | نارنج | ۱۳۵ | ۳۳۷۵ | ۵۰۶۲۵۰۰ |
۶ | انار | ۱۵۳۰ | ۲۷۵۴۰ | ۴۱۳۱۰۰۰ |
۷ | خرما | ۴۱۵۰ | ۳۱۱۲۵ | ۷۷۸۱۲۵۰۰ |
۸ | انگور ديم | ۵۱۰۰ | ۱۰۲۰۰ | ۱۵۳۰۰۰۰۰ |
۹ | انجير ديم | ۳۰۵۰ | ۴۵۷۵ | ۳۶۶۶۰۰۰۰ |
۱۰ | بادام ديم و آبي | ۳۰۰ | ۷۴۰ | ۷۴۰۰۰۰۰ |
۱۱ | گردو | ۱۷۰ | ۶۸۰ | ۱۰۲۰۰۰۰۰ |
۱۲ | عناب | ۱۰ | ۲۰ | ۲۰۰۰۰۰ |
۱۳ | خرمالو | ۳۳ | ۶۶۰ | ۱۳۲۰۰۰۰ |
۱۴ | آلو بخارا | ۱۴۰ | ۲۱۰ | ۴۲۰۰۰۰۰ |
۱۵ | زيتون | ۹۰ | ۶۳ | ۲۵۲۰۰۰ |
۱۶ | گندم آبي و ديم | ۳۰۰۵۳ هكتار | ۷۳۳۰۴ تن | ۱۱۵۸۲۰۳۲۰۰۰۰ |
۱۷ | جو آبي و ديم | ۱۴۳۷۱هكتار | ۱/۱۶۸۳۴ | ۱۸۸۵۴۱۹۲۰۰۰ |
۱۸ | ذرت دانه اي | ۱۶۲۰ هكتار | ۱۲۹۶۰ تن | ۱۴۲۵۶۰۰۰۰۰۰ |
۱۹ | برنج | ۱۶۰۰ هكتار | ۸۸۰۰ تن | ۳۱۶۸۰۰۰۰۰۰۰ |
۲۰ | سيب زميني | ۱۸۹۰ هكتار | ۳۴۰۲۰ تن | ۴۴۲۶۶۰۰۰۰۰۰ |
۲۱ | پياز | ۸۰۰ هكتار | ۴۰۰۰۰ تن | ۲۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ |
۲۲ | محصولات جاليزي و ساير | – | ۴/۱۱۹۰۸۴ تن | ۸۴۹۶۲۵۲۲۰۰۰ |
۲۳ | گوشت سفيد | ۲۴۰۰۰۰۰ قطعه | ۳۵۰۰۰۰۰۰۰ | – |
۲۴ | گوشت قرمز | – | ۴۳۵۵ تن | ۱۴۸۰۷۰۰۰۰۰۰۰ |
۲۵ | شير خام گاو | ۱۵۰۰۰ راس | ۵/۹ تن روزانه | ۱۵۲۰۰۰۰۰ |
۲۶ | ماهي ( درياچه پريشان) | ۶۰۰ هزارقطعه | ۱۵۰ تن سالانه | ۱۷۰۰۰۰۰۰۰۰ |
* استفاده از مطالب اين سايت با ذكر منبع بلامانع است .
شهرستان كازرون در گذشته هاي نه چندان دوراز مهمترين شهرهاي فارس بود و علاوه بر در بر داشتن گستره اي وسيع تر از جغرافياي كنوني ، در عرصه هاي گوناگون به ويژه فرهنگ و علم وعرفان ، دوشادوش شيراز نقش برجسته خود را ايفا كرده است . كازرون به خاطر در بر داشتن آثار بسيار از دوره هاي پيش از تاريخ ، تاريخي ، و اسلامي چون تل رشتان ، تل اسپيد ، نقش برجسته كورانگون ، گور دختر ( بناي منسوب به كورش يكم ) ، شهر بيشاپور ، مجسمه غول آساي شاپور ، و نقش برجسته هاي ساساني ، قلعه ها ، چها رطاقي ها ، آتش كده ها و كتيبه هاي پهلوي و بقعه هاي اسلامي و كتيبه هاي كوفي بسيار و نيز معماري ويژه بومي در شمار يكي از شهرهاي مهم و باستاني ايران قرار دارد .
اين منطقه از دوره عيلام و هخامنشي در مسير جاده شاهي كه راه اصلي تجارت بود ، قرار داشت . كازرون در سده هاي اوليه دوره اسلامي نيز شهري بزرگ و آبادان بود . ‹‹ َمقدِسي ›› اين شهر را ‹‹ دمياط عجم›› خوانده است . ابن بلخي از توليد جامه توزي و شهرت تاجران كازروني به درستي عمل ، سخن گفته و از تنوع آب و هوا ئي و توليد هم زمان محصولات سردسيري و گرمسيري چون خرما و زيتون اظهار شگفتي كرده است . كازرون در سده هاي اخير نيز به خاطر واقع بودن بر سر راه بنادر جنوب و شيراز همچنان در تجارت و سياست و علم حضوري جدي داشته است .
در حوزه عرفان اسلامي نيز كازرون جايگاه ويژه اي دارد . از سده چهارم تا دهم هجري ، مركزيت دو سلسله مهم « مرشديه» و « بليانيه» ، با خانقاه ها و اماكن متبركه پر رونق كه در سراسر دنياي اسلام آن روزگار- از چين تا مصر- نمايندگان و شعباتي داشت ، در اين شهر قرار داشت .صدقات و نذورات بسياري در اين شهر گرد مي آمد و براي غريبان و مسافران و نيازمندان و پرورش عالمان و هنرمندان صرف مي شد . در پرتو اين مركزيت ، علما ، شعرا ، هنرمندان ، عارفان ، محدثان و نويسندگان بسياري پرورش يافتند.
مدرسه ي فلسفي اخلاقي علامه دواني در سده دهم هجري نه تنها فارس و ايران بلكه فلسه اسلامي را تا چند سده پس از خود متاثر ساخت . اسناد ونسخه هاي خطي فراوان بازمانده از اين فرهنگ غني و پر بار در سراسر كتابخانه هاي ايران و جهان پراكنده است.
گويش ها ( كازروني ، دواني ، دوسيراني ، بورنجاني ، عبدويي و … ) آداب ، رسوم ، سنت ها ، متل ها و مثل هاي موجود در اين منطقه به خاطر در بر داشتن ويژگي هاي زبان و فرهنگ كهن اين ديار ، از دير باز توجه زبان شناسان را به خود جلب كرده است .نقش بارز مردم اين خطه در جريان مبارزات ضد استعماري مردم جنوب با هدايت و پشتيباني ناصر ديوان كازروني از برجسته گي هاي تاريخ معاصر اين منطقه است .
در جريان پيروزي انقلاب اسلامي در بهمن ماه ۱۳۵۷ مردم كازرون نقش به سزايي ايفا كردند به گونه اي كه اين شهرستان در شمار يازده شهري بود كه قبل از پيروزي انقلاب در آن حكومت نظامي بر قرار شد . در طول جنگ تحميلي عراق عليه ايران نيز مردم غيور كازرون در دفاع از ميهن و دين خود جانانه مبارزه كردند و با تقديم حدود ۱۳۰۰ شهيد و صدها جانباز و آزاده دين خود را به انقلاب اداء نمودند .
مشاهير و بزرگان كازرون
در طول چهارده قرن تاريخ كازرون بعد از اسلام، از اين شهرستان بزرگان زيادي به پا خاسته اند كه نام نامي آنان در رشته هاي مختلف علمي و فرهنگي و هنري زينت بخش كتب تذكرة قرار گرفته است. در اين جا مشاهير بزرگان و معارف آنان را فهرست وار ازديد علاقه مندان مي گذرانيم:
الف) عالم، عارف، شيخ، محدّث، مفسّر و فقيه:
۱- شيخ ابواسحاق ابراهيم بن شهريار كازروني (۳۵۲ / ۴۲۶ هجري قمري).
۲ – اوحد الدّين عبدالله بن ضياء الدّين مسعود بلياني كازروني (متوفي ۶۸۶ هجري قمري).
۳- شيخ زين الدّين علي بن ضياءالدّين مسعود بلياني كازروني (متوفي ۶۹۳ هجري قمري).
۴- شيخ امين الدّين محمد بن شيخ زين الدين علي (متوفي ۷۴۵ هجري قمري)
۵- ملاّ محمد جعفر خشتي فرزند عبدالصاحب خشتي دواني (متوفي حدود ۱۲۹۰ هجري قمري).
۶– ابوسعد سعيد الدّين محمد بن مسعود بلياني كازروني (متوفي ۷۵۸ هجري قمري.).
۷- ابا عبدالله سلمان محمّدي(روزبه) فرزند فرّخ كازروني (متوفي ۳۵هجري قمري).
۸- شيخ شيلي بن جلال الدّين محمد كازروني (متوفي ۸۵۲ هجري قمري).
۹- شيخ محمد بن نجم الدّين محمود كازروني (متوفي ۷۷۰ هـ ق.)
۱۰- عبدالسّلام بن محمد كازروني (۸۲۸ / ۸۵۸ هجري قمري).
۱۱ – عبدالعزيز بن مسدد بن عبدالعزيز كازروني (متوفي ۸۸۲ هـ ق.).
۱۲ – عبدالعزيزبن عبدالسّلام كازروني (زنده در ۸۱۷ هجري قمري).
۱۳ – عمر بن جلال الدّين محمّد كازروني (زنده در ۷۷۰ هجري قمري).
۱۴- مسدد بن محمد بن عبدالعزيز كازروني (۸۳۱ / ۸۷۳ هجري قمري).
۱۵ – ميرزا صالح داماد عرب فاموري كازروني فرزند ميرزا سيّد حسن موسوي فاموري كازروني (متوفي ۱۳۰۳هجري قمري).
ب) دانشمند، نويسنده اديب و شاعر و فقيه:
۱- ابوالبركات تاج الدّين محمد كازروني « حاج هراس » (۷۵۷ / ۸۴۳ هـ ق.).
۲- ابوالمسعود بن شرف الدّين يحيي كازروني (۹۸۰ / ۱۰۵۸هجري قمري).
۳- علاّمة ابوالفضل خطيب كازروني (متوفي ۹۳۰ هـ ق).
۴- ابومسلم عبدالسّلام بن احمد كازروني (متوفي ۶۲۶ هجري قمري)
۵- ابوالعبّاس احمد بن منصور كازروني (۵۱۶ / ۵۷۸ هـ ق.).
۶- ابوالوليد احمد بن مسدد كازروني (متوفي بعد از ۸۸۷ هجري قمري).
۷- سيّد محمّد تقي موسوي خشتي كازروني فرزند سيّد عبدالرضا(متوفي حدود ۱۲۷۵ هجري قمري).
۸- علاّمه جلال الدّين محمّد بن سعد الدّين اسعد دواني كازروني (۸۳۰ / ۹۰۸ هـ ق).
۹- جمال الدّين محمد بن عبدالله كازروني (متوفي ۸۴۳ هجري قمري).
۱۰ – سيّد محمد حسن موسوي خشتي فرزند سيّد غلام رضا (متوفي ۱۳۵۵ هجري قمري).
۱۱ – حاج سيّد علي حكيم كازروني « رحمت » فرزند حاج مجتهد (۱۳۷۸ / ۱۳۴۳ هجري قمري).
۱۲- شيخ زكي الدّين كازروني (قرن هشتم هجري).
۱۳ – سعيد كازروني فرزند ابوسعد سعد الدّين مسعود بلياني كازروني (۷۲۷ / ۷۵۸ هجري قمري).
۱۴ – ميرزا محمد حسين شيخ الحكماء كازروني فرزند حكيم علي محمّد (متوفي ۱۳۳۴هجري قمري).
۱۵ – صدرالاسلام كازروني فرزند حاج سيّد علي مجتهد« رحمت » (متوفي ۱۳۳۶ هـ ق.).
۱۶ – حجةالاسلام و المسلمين علي رجبي دواني كازروني فرزند اسماعيل رجبي (متولد ۱۳۰۸هجري شمسي).
۱۷ – ملاّ علي كازروني (۱۲۴۷ / ۱۳۰۷ هـ ق.).
۱۸ – شيخ عبدالله بحراني كازروني (متوفي ۸۶۰ هجري قمري).
۱۹ – حاج ميرزا آقا خسرو مؤدّب فرزند حاج ابوالحسين كازروني (۱۲۶۴ / ۱۳۳۹هجري شمسي).
۲۰ – حاج ميرزا محمد جواد ناظم الحكماء « حكيم » فرزند حكيم علي محمد كازروني (متوفّي ۱۳۰۷ هجري شمسي).
۲۱ – محمد حسن اديبي كازروني فرزند علي مراد(۱۳۱۳ / ۱۴۰۳ هجري قمري).
۲۲ – تقي الدّين اوحدي حسيني بلياني كازروني (زنده در ۱۰۳۶ هجري قمري).
۲۳ – شيخ الادباء ميرزا لطف الله مؤيّدي كازروني « ناظم » (۱۲۸۵ / ۱۳۴۳ هجري قمري).
ج) طبيب، منجم، مورخ، مرتاض، شاعر، روزنامه نگار، نويسنده، قاضي، خوش نويس:
۱- محمدرضا اصلاح دريسي كازروني مدير روزنامه اصلاح (قرن ۱۳ و ۱۴ هجري).
۲- علي نقي بهروزي كازروني فرزند بهروز مدير روزنامه دستاويز (۱۲۸۱ / ۱۳۶۲ هجري شمسي).
۳- محمدجواد بهروزي فرزند بهروز كازروني (متوّلد ۱۳۰۰)
۴- ميرزا حسن چهره نگار كازروني « كاتب» (۱۲۷۲ / ۱۳۳۶ ق.).
۵- سيّد عبدالله حسيني بلياني « شاه ملاّحسين » منجم (قرن ۱۰ و ۱۱).
۶- قاضي رفيع الدّين كازروني
۷- آقا بزرگ سامي فرزند ملاّ علي كازروني (معاصر)
۸- علي سامي فرزند آقا بزرگ كازروني باستان شناس (۱۲۸۹ / ۱۳۶۸ هجري شمسي).
۹- ميرزا محمد طبيب كازروني « طالع » (متوفي ۱۳۰۳ ق.).
۱۰- ظهيرالدّين علي بن محمد كازروني مورخ خوش نويس (۶۱۱ / ۶۹۹ هجري قمري).
۱۱- ميرزا علي عزمي كازروني مدير نشريه هفتگي آتش فشان(متوفي ۱۳۳۷ هجري شمسي).
۱۲ – شيخ عابد عارف كازروني (متوفي ۱۲۵۸ هجري قمري).
۱۳- علي بن محمد كازروني خوش نويس(متوفي ۸۹۲ هجري قمري).
۱۴ – خواجه مقصود كازروني در علم
۱۵- دكتر محمد تقي مير كازروني « مير» فرزند ميرابوطالب كازروني (متولد ۱۲۹۲ ).
۱۶ – حاج ميرزا ابراهيم نادري كازروني (متوفي ۶۰- ۱۲۵۸).
۱۷- ميرزا عبدالحسين كازروني « ناظر» شاعر و مرتاض(متوفي حدود ۱۳۱۳ هجري قمري)
۱۸ – ميرزا صالح كازروني معروف به شيرازي ( كه اولين روزنامه ايراني به همت ايشان به چاپ رسيد )
د) اديب و شاعر:
۱- سيّد محمّد اقبال كازروني متخلص به « اقبال » (زنده در ۱۳۱۷هجري شمسي).
۲- مير محمد يوسف اميري كازروني « اميري »
۳- شيخ محمد خان ايزدي كازروني « ايزدي » فرزند شيخ عبدالله (متوفي ۱۳۲۲ هجري قمري).
۴- هاشم جاويد كازروني « جاويد» (معاصر).
۵- جمالا كازروني « جمالا»
۶- مير جمال الدّين كازروني (شايد جمالا باشد) (قرن دهم هجري).
۷- احمد دارا كازروني « دارا» فرزند حاج محمد حسين (معاصر).
۸- رشيد كازروني (متوفي ۹۲۰ ق.).
۹- سيّد عبدالوّهاب سعيدي كازروني « سعيدي » فرزند سيد حسن (۱۲۴۶ / ۱۳۲۴ هجري شمسي).
۱۰ – ميرزا محمد علي كازروني « شهرت » (متوفي ۱۲۹۰ هجري قمري).
۱۱ – صافي كازروني « صافي » (قرن ۱۰ هجري).
۱۲ – ملاّ علي اكبر سالك كازروني « مسكين » (۸۳۱ / ۸۷۳ هجري قمري).
۱۳ – معين الدّين حسيني بلياني « معين »(متوفي ۹۷۹ هجري قمري).
۱۴ – سيّد علي اكبر طباطبايي « منظم » كازروني فرزند سيّد محمد حسين طباطبايي (۱۳۱۶ / ۱۳۶۶ هجري قمري).
۱۵ – سيّد محمد حسين منظم طباطبايي فرزند سيّد علي اكبر(متوّلد ۱۳۱۰ هجري شمسي).
۱۶ – سيّد اسدالله واعظ كازروني « واله» فرزند سيّد احمد (متوفي حدود ۱۳۱۹هجري شمسي).
به ياري خداوند بزرگ ديگر مشاهير و بزرگان معاصر كازرون را نيز در آينده معرفي خواهيم كرد .
* استفاده از مطالب اين سايت با ذكر منبع بلامانع است !