۱-حمام آقا (حمام آغو): این گرمابه در محلهی علیا و در جوار مسجد امام رضا (مسجد خواجهها) قرار داشت. ظاهرا مؤسس و مالک آن به خاندان معروف خواجهها منتسب بود. اما آخرین مالک آن، مرحوم حاج محمدتقی نظافت بود. نقل شده که این حمام، ستونهای سنگی یکپارچهای داشت که بعد از تخریب زیر آوار حمام مدفون گردیده است. شاید اگر مکان به جای مانده از این حمام (که در حاشیهی خیابان امام رضا قرار دارد) حفاری شود، ستونهای مزبور کشف گردد!
۲-حمام لوطیها: این حمام در محلهی علیا و در میدان امام رضا قرار داشت که مورد مسیر خیابان شهید حمیدی و میدان قرار گرفت. تأسیس و مالکیت آن را به خانواده بزرگ رحیمیها نسبت میدهند. وجه تسمیهی حمام بدان علت بود که همسایگان حمام بعضا از نوازندگان بودند که در شهر کازرون به نام لوطی معروف و مشهور بودهاند.
۳-حمام قلعه: این حمام بسیار قدیمی است. مؤسس آن کلبعلی خان افشار کازرونی (حسامی) بوده است. بنای بازسازی شدهی آن که اکنون در مالکیت مرتضی گلشن قرار دارد، هنوز باقی است. این حمام در تقاطع چهارراه ارشاد فعلی (محلهی علیا) قرار دارد. ساختمان تاریخی این حمام در ثبت ادارهی میراث فرهنگی قرار گرفته است که متأسفانه این اداره تاکنون نسبت به خرید و تملک بنای مذکور اقدامی نکرده و لذا مالک آن که در شرایط سخت مالی قرار دارد از این بابت در مضیقه قرار گرفته است.
۴-حمام قُطبُ: این حمام در قسمت شمالی مسجد جُوی محلهی علیا قرار داشت. مؤسس آن را به مشایخ بحرانی نسبت میدهند که وقف شده بود. متولی آن فردی به نام ترابی بود. حاج بابا پیرایش آخرین فردی بود که حمام را به صورت اجارهای اداره میکرد.
۵-حمام ملابابا: این حمام به مرحوم حاج حسین نظافت تعلق داشت که آن را وقف کرده بود. بنای تاریخی این حمام که ثبت ادارهی میراث فرهنگی شده است، هنوز سر پا و در جوار خیابان شهید پیروی (نزدیک مسجد جُوی در محلهی آهنگران) قرار دارد. متأسفانه میراث فرهنگی نسبت به تملک و مرمت این بنا تاکنون اقدامی انجام نداده است!
۶-حمام آهنگران: این حمام واقع در میدان انقلاب (محلهی آهنگران) بوده است. آثار بنای آن هنوز پا بر جاست. مالک آن مرحوم حاج محمدتقی نظافت بوده است.
۷-حمام نو: در جوار حمام آهنگران قرار داشت و متعلق به عبداللطیف ندائی بود.
۸-حمام جفتی: دو حمام در کنار هم (یکی مخصوص مردان و یکی مخصوص زنان) بود که در تقاطع چهارراه انقلاب (محلهی بازار) قرار داشته است و بنای جدید آن تحت نام حمام شاپوری اکنون برپا و فعال است. مالک این حمام حاج محمدتقی شجاعی است.
۹-حمام مدرسه: این حمام در جوار مدرسهی علمیهی صالحیه قرار دارد (محلهی گنبد). بنای جدید آن اکنون فعال و پابرجاست. مؤسس اولیهی آن حاج علیقلی خان افشار کازرونی (حسامی) بود، اما بنای تجدید شدهی آن در مالکیت مرحوم کربلایی قنبر گلشن قرار داشت و هم اکنون حمام توسط فرزندان آن مرحوم اداره میشود.
۱۰-حمام شریف: در محل فعلی تقاطع چهارراه مخابرات (محلهی گنبد) واقع بود و مؤسس و مالکیت آن مرحوم حاج شیخ محمدجواد شریف بود.
۱۱-حمام گنبد: در مکان فعلی کتابخانهی شهید مدنی (مقابل مسجد زید) واقع بود. مالکیت آن وقفی و حمامدار آن کربلایی شکراله چراغیان بود.
۱۲-حمام توفیقی: بنای آن در محلهی گنبد و در کوچهی راسخ قرار داشت. مالکیت آن متعلق به حاج رضا توفیقی بود.
۱۳-حمام مقنیها: بنای آن جنب مسجد بیبی طوطی (مسجد زینبیهی فعلی در محلهی گنبد) قرار داشت. حمامدار آن حاج علیمراد و حاج علیمحمد…. بود.
۱۴-حمام دلاکها (حمام کوشش): بنای آن در ابتدای خیابان شهدای جنوبی (ابتدای کوچهی طباطبایی) قرار داشت. مالکیت آن وقفی و حمامدار آن حاج رضا عماری بود.
۱۵-حمام گلشن: این حمام در قسمت جنوبی میدان گازرا (خیرات پایینی) در محلهی مصلی (کوچهی توکلی) قرار داشت. مالکیت آن متعلق به حاج فضلاله شجاعی بود.
۱۶-حمام درخشان: در کوچهی مقابل سینما و در جوار مسجد امام حسن(ع) (محلهی مصلی) قرار داشت و مالک آن حاج عوض نیاکان و حمامدارهای آن رجبعلی و محمدتقی توفیقی بودهاند.
۱۷- حمام باشگاه: این حمام متعلق به افسران ارتش بود که در ابتدای خیابان حافظ شمالی (در قسمت جنوبی بانک صادرات) قرار داشت. بعدها به اجارهی غلامحسین شجاعی درآمده بود.
۱۸-حمام بهارستان: این حمام هم دارای دو ساختمان زنانه و مردانه بود. بنای آن در کوچهی امامزاده (محلهی مصلی) قرار داشت و مالکیت آن متعلق به حاج فضلاله شجاعی و فرزندانش بود.
۱۹-حمام نمکی: بنای آن در جوار مسجد سیدابراهیم (مکان حسینیهی فعلی مسجد) قرار داشت. مالکیت آن نیز وقفی بود.
۲۰- حمام سیدنجف: بنای آن در کوچهی کشتارگاه (محلهی چاهآبی) قرار داشت.
۲۱-حمام سلیمانی: این حمام جنب امامزاده ابوالفتح (در محلهی بازار) قرار داشت که مالکیت آن متعلق به خانوادهی سلیمانی بود.
۲۲-حمام حسینیه: این حمام در میدان حسینیهی بازار و جنب مسجد بازار قرار داشت. این اواخر به نام حمام توکلی معروف بود.
۲۳-حمام سرچی خانم: این حمام در میدان حسینیهی بازار قرار داشت. مالکیت آن وقفی بود. حمامدار آن مشهدی محمدعلی جوکار بود.
بنای اکثر گرمابههای کازرون به گونهای ساخته شده بود که کف آن پائینتر از سطح زمین بود؛ به طوری که بعضا سطح بام حمامها هم سطح زمینهای اطراف و یا کمی بالاتر بود. به همین جهت بام برخی گرمابهها به محلی برای بازی کودکان تبدیل میشد! این که چرا بنای آنها را در قسمت گود زمین میساختند دلایلی داشته که شاید یکی افزایش استحکام بنا و دیگری آسان شدن انتقال آب به درون حمام و سوم تثبیت دمای درون صحن حمام، بوده باشد. نورگیرهای گنبدی شکل به نام “خُورَک” بر روی سقف حمامها از فاصلههای دور قابل رویت بود.
ساختمان گرمابهها دو صحن مجزا داشتند؛ سقف و دالان و سر درب درون صحنها به شکل طاقی و هشتی و گچکاریهایی با ویژگی معماری کازرونی ساخته شده بود. وسط صحن ورودی، حوضی وجود داشت که در اطراف حوض و حاشیههای داخل صحن، دو یا چند دالان هشتی به نام بینه (رختکن) ساخته شده بود. در هر بینه هم طاقچهها یا کمدهای متعددی تعبیه شده بود تا مشتریها لباسهای خود را درون آن جای دهند. مقابل هر بینه و در کنار حوض، سکوی کوچک سنگی قرار داده بودند تا فردی که از درون حمام خارج میشد بر روی این سکوها بایستد و پای خود را شستشو داده و طاهر کند.
همچنین در قسمت زیر سکوهای هر بینه، سوراخ گشادی جهت جای دادن کفش و دمپایی تعبیه گردیده بود. مشتری حمام به هنگام ورود به گرمابه، معمولا با راهنمایی حمامدار در یکی از بینهها مستقر میشد و لباسهایش را در طاقچه یا کمد جای میداد و با بستن پارچه لنگی که از حمامدار تحویل میگرفت، وارد صحن اصلی و داخلی گرمابه میشد. البته مشتری علاوه بر لنگ، سایر ملزومات مورد نیاز (صدر و گل سر شور و نوره و…) را از صاحب حمام دریافت میکرد. اگر چه بعضا مشتریها و به ویژه خانمها مواد و اسباب لازم را با خود به حمام میآوردند. درون صحن اصلی حمام و در گوشهای از آن، مخزن نسبتا بزرگی مملو از آب گرم به نام خزانه (خَزینه) وجود داشت. دمای آب خزانه بالای پنجاه درجه سلسیوس و گاهی متغیر بود. مشتریهای گرمابه به هنگام ورود در خزانه آب تنی میکردند. با ظهور و پیشرفت فنآوری لولهکشی و نظارت سازمانهای بهداشتی، درب خزانه حمامها بسته شد، اما آب آن به وسیله لوله به اتاقکهایی به نام “نمره” هدایت میگردید.
گوشهای از صحن داخلی حمام برای زدودن موهای زائد بدن با استفاده از نوره (نورهخانه) اختصاص یافته بود. در داخل حمام ظروفی فلزی (یا گِلی) به نام مَشرَبه وجود داشت که به وسیلهی آنها از خزانه برای شستشوی بدن، آب برداشت میشد.
درون حمام چندین کارگر (دَلاک) کار کیسه کشیدن و اصلاح صورت را انجام میدادند. حضور در حمام گاهی چند ساعت طول میکشید و مشتریها که معمولا اهالی یک محل بودند، از این فرصت برای گپ و گفتگو استفاده میکردند. اگر فردی در صحن حمام میخواست ارادت و محبت خود را به دیگری ابراز کند، مشربهی پر از آبی بر روی بدنش خالی میکرد! این شکل از ابراز محبت درخصوص بزرگان و متشخصین محل بیشتر صورت میگرفت. برخی جوانان قبل و یا بعد از کیسهکشی و بِنا به درخواست، بدنشان مورد ماساژ و مالش و نرمش قرار میگرفت و دلاک با حرکت دادن دست و پا و گردن آنها در جهات مختلف به اصطلاح خستگی و کوفتگی را از بدنشان خارج میکردند!
هر مشتری بعد از اتمام استحمام و تمیز و طاهر کردن بدن در آب خزانه و یا زیر دوش، برای خشک کردن رطوبت بدن از حمامی حوله طلب میکرد که دلاک درون صحن با صدای بلند و یا گفتن کلمهی «خُشک» این درخواست را به گوش حمامی میرساند. بلافاصله حمامی با همراه داشتن یک یا چند حوله وارد صحن داخلی میشد و حوله را بر روی بدن مشتری میانداخت. مشتری با خداحافظی از صحن داخلی خارج و وارد صحن ورودی شده و بعد از طاهر کردن پای خود (درون حوض) بر روی بینهی حمام قرار میگرفت و بعد از خشک کردن، لباسهای تمیز خود را که درون بُقچهی مخصوص حمام جای میدادند، میپوشید. اگر مشتری در ساعات اولیهی صبح (قبل از طلوع آفتاب) به حمام آمده بود، با یک استکان آب گرم از طرف حمامی پذیرایی میشد. بیان جملات «عافی کُماله» (عافیت باشید) به شخصی که از حمام خارج میگردید، بعد از سلام و احوالپرسی جزء تعارفات مرسوم و معمول بود.
درون صحن حمام و در کنار خزانه، سکویی برای اقامهی نماز تعبیه شده بود. در اوقات شرعی به ویژه در ساعات اولیهی بعد از اذان صبح، مردانی که به حمام میآمدند، بعد از آب تنی و انجام غسل ارتماسی در خزانه، بر روی سکوی مزبور قرار گرفته و نماز خود را اقامه میکردند.
اگر خانوادهای عروسی داشتند، با وقت قبلی، حمام را برای عروس و همراهان آن قُرق میکردند. البته آوردن عروس و داماد به حمام دارای مراسم خاصی بود. همچنین اگر در خانوادهای زنی زاییده بود، بعد از چند روز شخص زائو و نوزادش به اتفاق همراهان برای استحمام به گرمابه میآمدند (حموم رُوون) که درون حمام برای صحت و سلامتی زائو و نوزادش توسط مامای محلی (مامچه) کارهای خاصی صورت میگرفت. هم چنین اگر شخصی از دنیا میرفت، بعد از مراسم هفت او، یکی از بستگان دور یا نزدیک و یا همسایگان و دوستان متوفی، خانواده و خویشان مرحوم را با پرداخت هزینههایش به حمام محل برای استحمام و اصلاح سر و صورت دعوت میکرد!
برای گرم کردن آب خزانه، اتاقی مخصوص به نام طین (آتشخانه) در پشت خزانه وجود داشت. البته در کنار آن سردابه یا اتاق دیگری برای انبار سوخت ساخته شده بود. واسطهی بین آب خزانه با قسمت خارجی آتشدان، دیگ فلزی بزرگی بود که زیر دیگ سوخت مورد نظر را آتش میزدند تا گرمای آن به وسیلهی دیگ به آب خزانه هدایت شود. سوخت طین حمامها معمولا از پِهِن حیوانات و یا سِک (پوست شَلتوک برنج) تشکیل شده بود و در این اواخر از مازوت استفاده میکردند. در هر حمام، کارگری مأمور گرم نگه داشتن خزانه بود. این شخص توسط حیوانی باربر، سوخت مورد نیاز را به طین حمام حمل میکرد و دائما با ریختن و پاشیدن سوخت بر روی آتش آن را شعلهور نگه میداشت. برای تهیهی آب مورد نیاز خزانهی حمام، حلقهی چاه نسبتا عمیقی در نزدیک حمام حفر شده بود که بر بالای دهانهی آن چرخی نصب میگردید. طناب بلندی که یک سر آن به دلو بزرگ (دول چاه) و سر دیگرش به بدن اسبی متصل بود، بر روی چرخ قرار داشت. کارگری، اسب را در محوطهای طویل و وسیع به نام گارون (گاورون) حرکت میداد و با دور و نزدیک کردن آن به حلقهی چاه، دلو را درون چاه فرو میبرد و آب استخراج میکرد و درون حوضی به نام کُر میریخت. آب کُر توسط جدول یا لولهای به طرف خزانه منتقل میگردید.
ساعات کار حمامها بدین صورت بود که همه روزه از اذان صبح تا ساعتی بعد از طلوع آفتاب و نیز روزهای پنجشنبه و جمعه از صبح تا غروب آفتاب به مردان اختصاص داشت (حمام مردانه)، اما بقیهی روزها بعد از طلوع آفتاب تا غروب برای خانمها اختصاص مییافت (حمام زنانه).
البته در ایام ماه مبارک رمضان، حمامها تا پاسی از شب نیز فعالیت میکردند. معمولا در جوار هر حمام، یک آرایشگاه یا سلمانی مردانه نیز وجود داشت که متعلق به خانوادهی صاحب حمام بود. برخی حمامداران (دلاکها) در گذشته، عمل ختنه کردن بچه و رگ زدن (نوعی حجامت و خونگیری مرسوم قدیم) را انجام میدادند.
تاريخچه شهر تاريخي بيشاپور :
اين شهر تاريخي كه حدود دويست هكتار و سعت دارد در فاصله ۲۳ كيلومتري شمال غربي شهر فعلي كازرون قرار دارد . بنابراطلاعات دقيق و مكتوب كه در مركز شهر بر روي دو ستون يادبود نوشته شده ، اين شهر در زمان شاپور اول ( ۲۷۲-۲۴۱ ميلادي ) دومين و يكي از مقتدرترين پادشاهان ساساني و توسط يك معمار سوري بنام « اپساي » دبير طراحي و ساخته شد. و بنا برهمين كتيبه ، شاپور در سال ۲۴ سلطنتش از شهر بيشاپور بازديد نموده است .
صرف نظر از اينكه خاستگاه دولت ساساني سرزمين فارس بوده ، آب فراوان ، هواي مساعد ، زمين هاي حاصلخيز ، چشمه ها و موانع طبيعي و قرار گرفتن در مسير جاده شاهي ، باعث شد شاپور پس از پيروزي بر والرين (امپراطور روم) اين محل را براي بناي شهري كه نام خود را برآن نهاد ، انتخاب نمايد.
اين شهر در كنار شهرهائي همچون استخر، داراب گرد ، اررجان ، اردشير خوره از مهمترين شهرهاي استان فارس در عهد ساساني بوده و تا زمان سلطنت بهرام دوم رونق خود را حفظ كرد ، اما پس از آن به علت توجه پادشاهان ساساني به غرب قلمرو خود ( تيسفون ) رونق آن كمتر شد . با ورود اسلام به ايران به تدريج رونق و آبادي از اين شهر رخت بر بست و به جاي آن گازرگاه ( كازرون فعلي) رونق مي يابد اما در هر حال بيشاپور همچنان به حيات خود ادامه مي دهد ، به طوري كه در قرون سوم تا پنجم هجري قمري اين شهر مورد ستايش مورخان وجغرافي دانان بزرگي چون استخري ، ابن بلخي و… قرار گرفته است .
تاريخچه حفاري در شهر بيشاپور :
در بين سالهاي ۱۳۱۹ – ۱۳۱۴ هجري شمسي براي اولين بار ژرژ سال و دكتر گيرشمن نمايندگان اعزامي از موزه لوور پاريس ، اقدام به عمليات كاوش باستان شناسي در اين شهر تاريخي نمودند و بناي رفيع و چهار گوشي را كه با سنگهاي « دوجداره » ساخته شده بود ، آتشگاه ناميدند و تالار عظيم و سر پوشيده وسيعي را به نام كاخ اختصاصي و مكان ديگري را به نام جايگاه نذورات و يك ايوان مزين به موزاييك را به دنياي باستان شناسي و تاريخ معرفي كردند . اين حفاري ها ادامه نيافت و براي مدت ۳۰ سال متوقف گرديد .
سرانجام اداره كل باستان شناسي و فرهنگ عامه تصميم گرفت با اعزام يك گروه باستان شناسي ايراني به سر پرستي دكتر سرفراز عمليات كاوش در بيشاپور را به منظور روشن ساختن چگونگي حفاري هاي گذشته و ظاهر ساختن اسكلت اين شهر آغاز نمايد . در بهمن ماه ۱۳۴۷ هيات باستان شناسي در شهر شاپور مستقر گرديد و شروع به كار كرد . اين عمليات حدود ۱۰ سال به طول انجاميد كه با همت و تلاش شبانه روزي هيات باستان شناسي به ويژه استاد گرانقدر آقاي دكتر سرفراز ، برج و باروي شهر ، معبد آناهيتا ، كاخ شاپور ، مسجد دوره اسلامي ، ستونهاي يادبود و برخي آثار ارزشمند ديگر سر از خاك بيرون آورد. عمليات اين گروه نيز در سال ۱۳۵۷ متوقف گرديد .
مجددا در بهمن سال ۱۳۷۵ عمليات حفاري اين شهر به سر پرستي دكتر سرفراز آغاز گرديد اما در ارديبهشت ۱۳۷۶ متوقف ماند .پس از آن چند فصل حفاري توسط آقايان مهندس مهريار و نوروزي صورت گرفت و از سال ۱۳۸۲ مهندس اميري بعنوان مسئول پروژه بيشاپور تعيين شده است .
مشخصات شهر بيشاپور:
شهر تاريخي بيشاپور با موهبتي كه طبيعت زيباي جلگه شاپور در دشت سبز كازرون و رودخانه باصفاي چشمه ساسان در اختيار آن گذارده بود و بااستفاده از فرمها و موتيف هاي تمدنهاي ديگر در امر هنري و تزئيني و بر اساس و خواست و روياهاي بزرگ و جاه طلبانه شاهي ، چنان بادقت طراحي و اجرا شده كه با زيباترين و ثروتمند ترين شهرهاي دنياي متمدن آن زمان مانند انطاكيه عروس زيباي شهرهاي بيزانس ( روم شرقي) رقابت مي كرد و به از آن بود .
شهر بيشاپور براساس طرحي جديد ( هيپوداموس ) به صورت مربع مستطيل ساخته شده و تا قرن هفتم هجري قابل سكونت بوده است . دو خيابان شمالي – جنوبي و شرقي – غربي ، شهر را به چهار قسمت تقسيم نموده و هركدام از اين خيابانها به يكي از دروازه هاي شهر راه داشته است . دروازه اصلي شهر در ضلع غربي بوده كه امروز بقاياي پل آن موجود است . اين شهر از چهار طرف محافظت مي شده است . درضلع شمالي قلعه دختر و ديوار برج مانند ، در ضلع غربي رودخانه شاپور در ضلع شرقي و جنوبي ، خندق از شهر محافظت مي نموده است .
بيشاپور شامل دو قسمت است :
۱ – ارگ سلطنتي كه بناهاي شاخص دوره ساساني مثل معبد آناهيتا ، تالار شاپور ، ايوان موزائيك ، كاخ والرين و … را شامل مي شود
۲- قسمت عامه نشين شهر كه بخش و سيعتر شهر را شامل مي شود و در برگيرنده خانه هاي مسكوني ، اماكن عمومي مثل حمام ، كاروانسرا ، بازار و … مي گردد .
جغرافي دانان مسلمان از بيشاپور به نامهاي به شاپور – به انديوشاپور – ويه شاپور – شاپور – بيشاور – بيشاپور نام برده اند كه همگي نام بيشاپورمركز ايالت و كوره شاپور خوره بوده است .
معرفي آثار تاريخي شهر بيشاپور
شاهكار حجاري هاي عصر ساساني در تنگ چوگان در مجاورت شهر بيشاپور و بركرانه رودخانه شاپور باقي مانده است . شش نقش برجسته در دو طرف تنگ چوگان حجاري شده است ، نقش ها بيانگر پيروزي ها و تاجگذاري پادشا هان ساساني است ازمجموع شش نقش ، سه نقش بيانگر پيروزي شاپور بر والرين امپراطور روم مي باشد و سه نقش ديگر مربوط به پيروزي بهرام دوم برياغيان ، تاج ستاني بهرام اول از مظهر اهورامزدا و پيروزي شاپور دوم بر ياغيان و دشمنان است . در ادامه به معرفی برخی بخشهای مهم این شهر می پردازیم :
جايگاه نذورات ( ستونهاي يادبود)
دشت برم بزرگترین جنگل بلوط ایران و زیستگاه گوزن زرد ایرانی است.این دشت همچنین در فصل بهار و به خصوص اردیبهشت ماه مملو از گلهای وحشی شقایق میشود. کاروانسرای میانکتل، تنها کاروانسرای سنگی ایران در این دشت واقع شده است.
دشت برم و جنگل بلوط این دشت در ۲۰ کیلومتری شرق کازرون و در مسیر کازرون به شیراز واقع شده است.
این منطقه جنگلی با ارتفاع متوسط از ۱۵۰۰ متر تا ۲۴۰۰ متر قسمتی از رشته کوههای زاگرس جنوب غربی بوده و یکی از بخشهای متراکم جنگلهای بلوط زاگرس را در خود جای داده است.
دشت برم دارای پوشش گیاهی و جانوری قابل ملاحظهای است و علاوه بر بلوط، گونههای جنگلی دیگری همچون بادام کوهی، کیالک و ارژن را شامل میشود و نقش مهمی در تلطیف و اعتدال هوای مناطق جنوبی کشور داشته و به عنوان یک منطقه حفاظت شده و منطقه زیست کره به شمار میرود. جنگلهای انبوه از درختان بلوط به همراه گلهای شقایق در اواخر زمستان و فصل بهار و زمستان برفی در این منطقه آن را بهشتی زیبا در فارس تبدیل نموده است. بالا بودن تنوع زیستی در این منطقه تا بدان حد است که تاکنون از سوی محققان مختلف داخلی و خارجی نمونه برداریهای متعددی از گیاهان موجود در آن شده است.
یکی دیگر از دلایل اصلی که لزوم حفاظت از دشت برم را افزایش میدهد قرار گیری بخش گستردهای از این منطقه در ذخیرگاه زیست کره ارژن و پریشان و تأثیرگذاری مستقیم جنگل دشت برم در تالابهای ارژن و پریشان است به نحوی که از بین رفتن جنگل دشت برم، موجب افزایش بیش از پیش مشکلات در این تالابهای بینالمللی است.
علاوه بر گوزن زرد، جاندارانی چون شیر ایرانی، آهو، قوچ، پلنگ، خرس، کبک و سنجاب در این جنگل زندگی میکنند.
بیش از ۲۰ کیلومتر از جاده جدید کازرون به سمت شیراز از میان جنگل دشت برم عبور میکند.
دشت شقایقها
زیستگاه گوزن زرد
شقایق مینیاتوری ( یک بند انگشت )
بزرگترین جنگل بلوط ایران
ناصر دیوان کازرونی رهبر قیام مردم کازرون علیه استعمارگران انگلیسی بود که همراه با سردار عشایر صولتالدوله قشقایی در جنگ اول جهانی علیه انگلیسیها جنگید.
تولد و ایام جوانی
وی در ۳ دی ۱۲۵۳ در شهرستان کازرون از پدری بنام حسنعلی متولد گردید، پدر و اجداد وی بطور موروثی به سمت کلانتری کازرون منصوب میشدند. دوران جوانی ناصر دیوان مصادف با رقابتهای سیاسی و اقتصادی بنیان برانداز قدرتهای بزرگ آنزمان یعنی روس و انگلستان در کشور ما بود، روح حساس و سر پرشور ناصر دیوان در چنین هنگامهای، حیات را برای خود ننگ میدانست و نمیتوانست به آسانی شاهد نابودی کشور خود بدست استعمار باشد، در چنین زمانی ناصر دیوان همراه با کازرونیان قیام نمود، جهادی که هدفش جز مبارزه با استعمار و مقابله با ظلم و ستم بیگانگان و برپائی شعائر اسلامی در برنداشت.
مبارزه با استعمار
برای ناصر دیوان بسیار دشوار بود که سرزمین ایران را زیر چکمههای استعمارگران انگلیسی کهنه کار مشاهده نماید؛ لذا تصمیم گرفت رسالتی را به عهده بگیرد که پیوسته در طول زندگی خود آن را تعقیب مینمود، مبارزه با استعمارگران و نابودی نیروهای متجاوز آنها. وی در انجام رسالت خود که مبارزه با اهداف پلید بیگانگان بود به هر آنچه توانایی انجام آن را داشت، توسل جست. او در کازرون گروهی از فرزندان این منطقه را سازمان داد و آنها را برای رویارویی با متجاوزین به ایران آماده نمود. این مبارزات و دعوت عمومی برای نبرد در راه آزادی و استقلال موجب گردید که قوای انگلیسی در تنگنای شدیدی قرار گیرند تا جایی که فرماندهان آنها نسبت به این مسئله اعتراف نمودند.
انگیزه مبارزات
مهمترین انگیزه مبارزات ناصر دیوان همان اهداف مذهبی و دینی بود. فتاوی علما و مراجع آنزمان نظیر آیتالله شیرازی، آیتالله کاشانی و روحانیون متنفذ محلی نظیر آیتالله موسی لاری، حاج شیخ جعفر محلاتی و حاج شیخ محمد حسین مجتهد برازجانی از جمله عنصر مهم در شکلگیری حرکتی بود که مردم کازرون را در جبههای متحد و متشکل از پیر و جوان در مقابل هجوم استعمارگران قرار میداد.
تفکر و اندیشه
گفتهها و سخنرانیها و نامههای هر کس نشان دهنده طرز تفکر و روحیه اندیشه، جهان بینی و ایمان یک شخص میباشد. از این جهت برای شناخت بیشتر ناصر دیوان این مرد ایمان و عمل نگاهی هم به سخنان او میکنیم که از او بیادگار ماندهاست: «ما به موجب تعالیم اسلامی باید با قوای کفر جهاد کرده از تسلط ملحدین به مردم مسلمان جلوگیری به عمل آوریم.» «من هدفی جز استقلال و عظمت وطن ندارم و با هر کس که با ایران دشمن باشد و در جهت مخالفت مصالح ما گام بردارد مبارزه خواهیم کرد.» «ما که تا جان در بدن داریم جانبازی خواهیم کرد و با دشمنان ایران انبازی نخواهیم جست.»
«من به پشتیبانی شما [مردم کازرون] با دولت مقتدر بیگانه [انگلیس] وارد جنگ شدهام زیرا میدانم شما همه شجاعت پیشه و وطن دوست هیچوقت راضی نیستید که پای اجنبی در شهر شما باز شود.»
خصوصیت اجتماعی و اخلاقی
ناصر دیوان مردی بزرگ بود با خصلتهای انسانی و مردم دوستی، بنا به گفته نزدیکان او، وی ماهانه برای فقرا و بیچارگان مقداری غذا و آذوقه و همچنین پول مقرری تعیین کرده بود و در اواخر هر ماه فقراء و بیچارگان و بینوایان شهر در کنار خانه او جمع میشدند. خانه وی همیشه بر روی عموم باز بود و بدین جهت هر انسان نیازمندی را بسوی خود جذب میکرد، بخشودگی، فداکاری، احترام به کودکان، ایجاد آثار خیریه از خصوصیات دیگر وی میتوان نام برد. دینداری و ایمان به خدا از خصوصیات بارز ناصر دیوان بود و در تمام جهادهای خود نظر به فتوای جهاد مراجع عالیقدر از جمله عبد الحسین لاری و علمای اعلام کازرون داشت. دوستی اهل بیت و پرداختن به آنها و فنا شدن در ولایت آنها از نکات بارز زندگی این مرد بهشمار میآید. وی همانطور که در حفظ استقلال و عظمت وطن بینظیر بود در برپایی شعائر اسلامی (از جمله مراسم تاسوعا، عاشورا، تعزیه) نیز معروف بود و نسبت به ادای فرایض مذهبی حرص شدیدی داشت. از خصوصیات چشمگیر ناصر دیوان، فتوت، جوانمردی وفرزانگی است.
مرگ
ناصر دیوان در اردیبهشت ماه ۱۳۲۱ سرانجام پس از سالها تلاش و مبارزه علیه استعمارگران و متجاوزین درگذشت و در محلی بنام شاه ارغوان (شارغون، به زبان بومی) در کازرون بخاک سپرده شد.
اطراف كازرون مملو است از گل هاي نرگس و نرگس زارهاي متعدد. گل هاي نرگس كازرون از طراوت و مرغوبيت خاصي برخوردار است كه گونه هاي متعددي همچون نرگس شش پر، شهلا و معمولي را شامل مي شود كه از ميان آنها نرگس شهلا به جهت داشتن زيبايي و بوي ويژه مشهور است. بخش اعظم نرگس زارهاي ۲۵ هكتاري كازرون در منطقه « جره » ، « بلبك » ، « سرمشهد» ، « فامور» كه همگي در بخش جره و بالاده و همچنين نرگس خشت در بخش خشت و كنارتخته قرار دارد.
اين گياه پيازدار با ارتفاع بين ۳۰ تا ۴۵ سانتي متر و با گل هاي ۳ تا ۸ تايي در فصل زمستان به گل مي نشيند حدود گل دهي نرگس هاي كازرون ۴۵ روز يعني از اوايل دي ماه تا اواسط بهمن ماه مي باشد. نرگس هاي كازرون به خاطر مرغوبيت زياد خواهان زيادي دارد و به شهرهاي اصفهان ، تهران، حاشيه هاي جنوبي خليج فارس و … صادر مي شود. اخيراً به همت اداره منابع طبيعي كازرون سطح زير كشت نرگس هاي كازرون به چهار برابر افزايش يافته و اميد مي رود كه با آغاز به كار تعاوني نرگس داران كازرون به توسعه كمي و كيفي بهتر و بيشتري بيانجامد.
تالار عظيم تشريفات در جنوب شرقي معبد آناهيتا قرار گرفته است . مساحت آن ۷۸۱ متر مربع است . شايد بتوان آن را در رديف اولين و بزرگترين آثار معماري گنبد دار زمان ساساني محسوب كرد . اين تالار مركب از چهار ايوان متقابل و متقارن است كه بر فراز آن گنبدي شلجمي شكل كه ۲۵ متر ارتفاع داشته قرار دارد . صحن مركزي تالار به صورت مربع شكل است . اين بنا داراي ۶۴ طاقچه است كه با موتيف هاي مختلف گچ بري نظير برگ كنگر ’ برگ مو (درخت انگور) و نقوش تزئيني به صورت طرحهاي چليپا شكل كه نشان دهنده خلاقيت معماران عصر ساساني است تزئين يافته و با گچ بريهاي زيبا تزئين شده است .
اين ايوان داراي ۲۵/۱۱ متر طول و ۶/۱۰متر پهناست و با طاق هلالي شكل پوشش يافته بود. در كف اين ايوان با موزائيك هاي رنگين كه با طرحهاي تزئيني منقوش شده مفروش بوده است . اين موزائيك ها كه از ارزشمند ترين و نفيس ترين آثار بدست آمده از شهر بيشاپور است ’ زينت بخش موزه هاي لوور پاريس و موزه ايران باستان تهران است . رنگ هاي به كار رفته در اين موزائيك ها و طراحي زيباي آن بسيار چشمگيراست به طوريكه مجموع اين موزائيك ها به صورت يك فرش يكپارچه زيبا به نظر مي رسيد. هنوز آثار كمي از اين نوع موزائيك ها به صورت نواري در كناره هاي ديوار اين ايوان وجود دارد .
با توجه به قداست و اهميت آب در آئين زرتشت و دربين آريائي ها ، معابدي براي نيايش و ستايش آب ساخته شد كه معبد آناهيتا ( الهه آب ) يكي از مهمترين آنها به شمار مي آيد. به نظر مي رسد كه شاهان اوليه ساساني هر گز از اجراي اين فريضه ديني كه موجب رضايت خاطر اهورامزدا و جلب قلوب مردم مي گرديد غافل نبوده اند براي ايزد آناهيتا كه فرشته دودمان و پيروزي آنها محسوب مي شد معابد و نيايشگاه ساختند ومقام آن را به درجه اهورا مزدائي ارتقاء دادند . آثار و اسنادي از اين ستايش بر روي پايه ستونهاي مكشوفه شوش و همدان وجود دارد كه اردشير( موسس سلسله ساساني ) مي گويد « ايزدان مهر و آناهيتا مرا ياري كردند » و اضافه مي كند « بشود كه اهورا مزدا ، آناهيتا و ميترا مرا در پناه خود گرفته و از هر كينه و خصومتي حفظ كنند» .
ساختمان و ساختار معبد آناهيتا در بيشاپور از نظر معماري بي نظير و فوق العاده است ، از لحاظ رعايت دستگاههاي تنظيم و تقسيم كننده و كنترل جريان اب نيز شگفت آور است و شايد فقط بتوان آن را با معبد ناهيد استخر مقايسه كرد.
براي ايجاد چنين پرستشگاه عظيم محوطه اي به ابعاد ۷×۲۳×۲۷ متر مكعب در عمق زمين خاكبرداري شده و شالوده آن بر طبق نقشه و طرح تنظيمي پيش بيني شده به نحوي گذارده شد تا آب رودخانه شاپور كه در فاصله ۲۵۰ متري اين مكان قرار دارد انشعابي از آن به درون اين بنا جاري گردد.
البته پيش از احداث اين معبد در اين مكان قنات جريان داشت و معماران و سازندگان ساساني با توجه به گذر آب بگونه اي معبد را انتخاب و شالوده ريزي كرده اند كه از اين موقعيت مناسب حد اكثر استفاده را براي گردش آب در آن به عمل آيد . هنور بقاياي اين قنات قديمي در انتهاي دالان غربي قابل رويت است .
اين بناي مكعب شكل كه از سطح زمينهاي اطراف خود در حدود ۶ متر پائين تر ساخته شده از ۱۴ متر ارتفاع آن فقط ۸ متر از سطح طبيعي اطراف نمايان بوده و بقيه سطوح به علت سردابه اي بودن در عمق زمين قرار گرفته .
در صحن داخلي آن آبگير كم عمقي با گنجايش ۶۰ متر مكعب آب ساخته شده و اطراف آن سكوئي بوجود آمده كه نيايشگران مي توانستند هنگام اجرا ي مراسم مذهبي بر روي آن گرد آيند .
اين سكو از قطعات سنگهاي بزرگ حجاري شده فالبي به ابعاد ۴۷×۱۴۰ سانتي متر ساخته شده است . در وسط هر يك از وروديها مجراي آبي در داخل سنگهاي زير كف پوش درگاه حجاري شده است تا از هر سه طرف بنا، در مواقع لزوم ( احتمالا در اعياد و جشنها و مراسم مذهبي ) آب به درون معبد جاري شود .
مجراي خروجي آب چاهيست كه ۴ متر عمق دارد و براي احداث آن محوطه اي را به طول و عرض ۱۸۰ سانتي متر خاكبرداري نموده اند كه با ۴ قطعه سنگ ۹۰×۹۰ سانتي متر از نوع سنگهاي كف پوش معبد پوشيده مي شده است به طوريكه هم آهنگي و روپوش چاه با كف آبگير بطور يكنواخت رعايت مي شده و مجراي خروجي آب كاملا از نظر پنهان بوده است .
نحوه ورود و خروج آب در اين معبد تابع نظم و ترتيبي خاص بوده كه حتي المقدور آب معبد پاك و تازه باشد و به همان اندازه كه آب از سه طرف وارد مي شود از مجراي سه گانه به تدريج و غير محسوس به زمين فرو مي رود .
دقت و رعايت چنين امري براي گردش آب ، اهميت و احترام خاص مذهبي و توجه به نياي فرشته آب را در آن زمان كاملا نشان مي دهد .
با توصيفي كه به عمل آمد معلوم مي شود كه دراين مكان نوازش و بازي با آب و نيايش آب بيش از هر چيز ديگري مورد توجه بوده است .
اين ستونها در حاشيه خيابان شرقي-غربي كه از مركز شهر مي گذرد و خيابان شمالي و جنوبي را قطع مي كند قرار دارد. بر روي اين دو ستون كتيبه اي به خط پهلوي اشكاني و ساساني وجود دارد كه در واقع سند تاريخي شهر سازي بيشاپور است كه متن آن بدين شرح مي باشد : « در فروردين ماه سال ۵۸ از آتش اردشير (در) سال ۴۰ از آتش شاپور از آتش هاي شاهي (در) سال ۲۴ اين تصوير(پيكره) به بغ مزداپرست شاپور شاهان شاه ايران و انيران كه چهره از ايزدان دارد فرزند به بغ مزدا اردشير شاهان شاه ايران كه چهره از ايزدان دارد نوازنده خدايگان پاپك شاه (اين) كار اپساي دبير از شهر حران از خاندان خويش …وبدين روال زماني به بغ مزدا شاپور شاهان ايران و انيران كه چهره از ايزدان دارد (بدين جا آمد) و زماني كه شاهان شاه اين پيكر را ديد (ايستاده) به اپساي دبير سيم و بندگان و كنيزان و باغها و دارائي بخشيد» . تنديسي از شاپور اول در ميان اين دو ستون وجود داشته است كه متاسفانه با گذشت زمان ازبين رفته است . ارتفاع اين ستونها از كف تا انتها به حدود ۹ متر مي رسد .
اين درياچه كه به زبان محلي « پيرشون » ناميده مي شود در فاصله ۱۵ كيلومتري شرق شهر كازرون واقع شده كه آبهاي سطحي حاصل از ريزش هاي جوي حوضه اي به مساحت ۲۶۳ كيلومتر مربع را در خود ذخيره مي كند . آب اين درياچه از صدها چشمه كوچك و بزرگ مناطق دشت ارژن و دشت فامور فراهم مي شود. از مساحت فوق ۱۴۷ كيلومتر مربع دشتها و ۱۱۶ كيلومتر مربع مساحت كوه و كوهپايه هاست . چشمه هاي زيادي در كف درياچه وجود دارند كه خود منبع آب درياچه است .
اين درياچه زيستگاه گونه هاي نايابي از پرندگان و آبزياني چون درنا، پليكان، فلامينگو، غاز، اردك، چنگر و… است. پريشان تنها درياچه آب شيرين فلات ايران است كه عمق آب آن از ۵/۳ تا ۵ متر گزارش شده است. ويژگي هاي مهم اين درياچه نه به خاطر داشتن ماهيان خوش طعم و آب شيرين آن است بلكه از نظر اكوسيستمي بسيار مهم و با اهميت تلقي مي شود به طوري كه ۳۵۳ نوع پرنده بومي و غيربومي را در خود جاي مي دهد. پرندگان غيربومي و مهاجر اين درياچه از راههاي بسيار دور يعني از سيبري، كانادا و دانمارك، كيلومترها راه را طي كرده به آنجا مي آيند و پس از گذران فصلي، دوباره به محل زندگي اوليه خود باز مي گردند.