كيفيت = عشق به ميهن و كار + علم روز
سازمان موفق = قلب تپنده + مغز بالنده
جايگاه واقعي و رفيع ملي = همت عالي + جوانان برومند
هوش هيجاني به معني ملايمت نيست بلكه به هوشمند بودن نسبت به احساسات گفته مي شود كه در واقع روشي متفاوت براي باذكاوت بودن است.
در حقيقت توانايي شما براي اكتساب و بكارگيري دانش به دست آمده از احساسات خودتان و احساسات ديگران به منظور دستيابي به موفقيت بيشتر و بهره مندي از زندگي كاملتر عملكرد هوش هيجاني است.
پنج مرحله براي رسيدن به چنين هوشمندي وجود دارد. اول اين كه بدانيد چه احساسي داريد.
دوم كنترل و اعمال مديريت بر احساسات بويژه احساسات دلتنگ كننده است.
سوم خودانگيختگي و چهارمين مرحله همدلي و بالاخره مورد پنجم كنترل روابط است.
مفهوم هوش هيجاني براساس تحقيق درباره مغز به دست مي آيد. مطالعه فوق نشان مي دهد كه اين مهارت ها با توانايي هاي شناختي تكنيكي متفاوتند چرا كه مستلزم بكارگيري بخش ديگري از مغز هستند ، به طوري كه مركز حسي بيش از نئوكورتكس درگير است.
امروزه اهميت هوش هيجاني بيش از پيش مطرح شده است. دانيل گلمن در اثر برجسته خود به نام چه چيزي يك رهبر را مي سازد ، درباره قدرت هوش هيجاني چنين مي گويد:
زماني كه نسبت مهارت هاي تكنيكي ، IQ و هوش هيجاني را به عنوان اجزاي عملكرد مطلوب ارزيابي كردم ، اهميت هوش هيجاني دو برابر ساير عوامل بود. به علاوه ارزيابي من نشان داد كه هوش هيجاني نقش بسيار مهمي در بالاترين سطوح كاري دارد يعني جايي كه تفاوت ها در مهارت هاي تكنيكي قابل چشم پوشي است. خلاصه اين كه اعداد و ارقام حاكي از ارتباط بين موفقيت يك سازمان و هوش هيجاني مديران آن است. همچنين براساس تحقيق فوق افراد اگر درست عمل كنند مي توانند اين ويژگي را در خود تقويت كنند.
تاثير مثبت بر حرفه و تجارت
مشخص شده توانايي هاي هوش هيجاني در موفقيت افراد و سازمان ها حائز اهميت است. گسترش و استفاده از مهارت هاي هوش هيجاني توانايي هاي مهمي را ارائه مي دهند كه بر بسياري از موضوعات و موقعيت هاي شغلي كه براي موفقيت افراد و سازمان ها مهم است ، تاثير مي گذارد. بارآوري شخصي: مهارت هاي هوش هيجاني به افراد اجازه مي دهد تحت شرايط سخت ، بهتر فكر كنند و از هدر رفتن زمان به واسطه احساساتي همچون خشم ، اضطراب و ترس جلوگيري نمايند.
پرورش رهبران:
هوش هيجاني تا بيش از ۸۵ درصد در تبديل مجريان برجسته به رهبراني بزرگ نقش دارد. موفقيت شغلي: هوش هيجاني به عنوان شاخص عملكرد برجسته و عالي, دو برابر مهارت هاي تكنيكي و شناختي اهميت دارد.
عملكرد گروهي:
افرادي با مهارت هاي EI بالا بهتر با ديگران كنار مي آيند و اجازه نمي دهند اضطراب ها و پريشاني آنها را از حل موفقيت آميز مشكلات بازدارد.
انگيزش / قدرت بخشي:
ايجاد مهارت هاي EI درك ميان افراد را افزايش مي دهد كه اين امر از به هدر رفتن زمان براي بحث و جدل جلوگيري مي كند.
افراد و مراجعين مشكل آفرين:
كساني كه از مهارت هاي بالاي EI برخوردارند با هر كس كه برخورد مي كنند تاثير مثبت بر او مي گذارند. آنها الگوي عملكرد مالي هستند.
رضايت مراجعه كننده:
خدمات دهي عالي به توجه صادقانه بستگي دارد. افراد داراي مهارت EI بالا مراقب رفتار خود هستند و نسبت به ديگران توجه خالصانه و قلبي خود را افزايش مي دهند.
خلاقيت و نوآوري:
افرادي با مهارت هاي EI بالا به سرعت و به سادگي ذهن خود را آرام و شفاف مي سازند و به اين ترتيب راه را براي بصيرت و بينش دروني و ايده هاي خلاق به روي خود مي گشايند.
مديريت زمان:
افراد برخوردار از مهارت هاي EI ، با نگراني ، بحث و جدل و پيش بيني هاي خود وقت را هدر نمي دهند. آنها عملكرد پربار را انتخاب مي كنند.
استعداد ذاتي:
مديراني با مهارت هاي EI بالا ، بهترين و باكفايت ترين مديران هستند و افراد مايلند براي اين روساي مهربان با استعداد كار كنند.
تعادل كار / زندگي:
بارآوري شخصي پيشرفته و عملكرد پرسنلي بهبود يافته به اين معني است كه افراد مي توانند در يك زمان قابل قبول و منطقي دست از كار بكشند.
كاهش استرس:
افرادي با مهارت هاي EI قوي ، به سادگي احساساتي چون اضطراب ، پريشاني و ترس را كه باعث استرس هاي موجود در كار روزمره مي شوند را كنترل مي كنند.
تاثير منفي بر كار و تجارت:
واكنشهاي هيجاني كنترل نشده و عدم برخورداري از مهارت هاي هوش هيجاني در شغل و تجارت گسترده و حائز اهميت هستند. واكنشهاي احساسي غيركنترل شده يا فقدان اين مهارت ها توسط كارفرمايان و كارمندان در همه سطوح عواقبي را در پي خواهد داشت كه از آن جمله عبارتند از:
-عدم خلاقيت و نوآوري
-عدم موفقيت در بهبود فرآيند و مهندسي مجدد
-كاهش كارآمدي و بارآوري
-كاهش رضايت مراجعين و مشتريان
-انحراف شغلي
-گردش مالي بالا -اقدامات تغيير يافته معوق
-كاهش بازدهي و سود
-افزايش استرس و هزينه مراقبت هاي پزشكي
-جو سازماني منفي -خشونت در محل كار
-به هر حال عليرغم اهميت موضوع ، متاسفانه اكثر افراد از هوش هيجاني و اهميت حياتي آن بر عملكرد سازمان ها و مديران آنها بي اطلاعند.
-برخورداري از مهارت هاي هوش هيجاني در دو بعد فردي و سازماني منافعي را در پي دارد كه به طور خلاصه عبارتند از:
اثرات سودمند بر شخص:
-خودارزيابي و خودآگاهي
-شناخت نقاط قوت و حوزه هاي پيشرفت
-افزايش قابليت ها و توانمندي هاي اجتماعي
-مهارت هاي كسب آرامش -اعتماد به نفس, انگيزش و تاثير بالا
اثرات مفيد در سطح سازماني:
-سطوح بالاتر يادداري
-كارگروهي و انگيزش بهتر
-ارتباط شفاف تر
-نارضايتي و مشكلات اخلاقي كمتر -خلاقيت و نوآوري افزايش يافته
-بارآوري بيشتر و عملكرد شغلي بهتر