عدد هفت در همة فرهنگها و اديان عدد مقدسي است. سفرة رنگيني هم كه ايرانيان براي تحويل سال نو ميچينند هفت سين دارد كه همگي جنبة نمادين دارند. سبزه اولين و شاخصترين سيني است كه هر سفرهاي به آن مزين ميشود. اغلب زنان ترجيح ميدهند سبزه را خودشان از دانههاي گندم، عدس يا جو سبز كنند. به اين دليل چند روز مانده به عيد دانههاي مرطوب را در سيني پهن ميكنند. اينكه سبز كردن دانههاي خوردني به زنان محول ميشود، توجيه نمادين دارد. بهويژه آنكه آغازگر كشاورزي زنان بودهاند. زيرا مردان شكار ميرفتند و گله را براي چرا به دشتها ميبردند، و زنان به باغباني و كشاورزي ميپرداختند. از سوي ديگر در فرهنگهاي باستاني الهههاي زايش و رويش همواره از بين زنان انتخاب شده است. با اين ذهنيت تاريخي دربارة زنان، سبز كردن سبزه توجيه اسطورهاي و نمادين پيدا
ميكند. سينهاي بعدي سيب، سمنو، سير، سنجد، سكه و سماق هستند كه با نيت هفتسين خوشبختي سعادت، سيادت، سلامت، سپيدروزي، سرافرازي، سخاوت و سربلندي روي سفرهاي حصيري يا پارچهاي و يا بر روي سيني بزرگي چيده ميشود. پيروان مذاهب مختلف كتاب مقدس خود را نيز سر سفرة هفتسين ميگذارند، مسلمانان، كليميان و زرتشتيها به ترتيب قرآن، تورات و اوستا در سفرة هفتسينشان دارند. سفرة عيد شيريني و ميوه و آجيل و اسپند و آيينه و آب و تخممرغهاي رنگين هم دارد و جايي هم به ماهي قرمز و تنگ بلورش داده ميشود. رنگ كردن تخممرغها و چيدن سفرة هفتسين محصول مشترك
مادران و بچههاست.
زرتشتيها در كنار هفتسين، سفرة هفتشين نيز پهن ميكنند و در آن شمع و شراب و شمشاد و شيريني و شير و شاهدانه و شربت ميگذارند. آويشن و سنجد و اسپند هم، كه پاي ثابت همة آيينهاي مذهبي آنهاست، در چهارگوشة سفرهشان ديده ميشود.
سفرة هفتسين چند ساعت قبل از لحظة تحويل سال پهن ميشود. تا آن موقع، زنان همة كارها را انجام دادهاند و همه چيز براي آغاز سال نو مهياست.
تمام اين تكاپوها براي رسيدن يك لحظه است: لحظة تحويل، كه به دنبالش بهار ميآيد و نشانههايش را ميآورد. بهار با جشنوارة رنگهاي شاد گلها كه در دامن دشتها بهپا ميشود، بهار با اندام عريان درختاني كه جامة سبز به تن ميكنند. هر برگ و شكوفهاي كه جوانه ميزند شمعي است كه به افتخار جشن تولد طبيعت روشن ميشود.
در ديد و بازديدهاي عيد و پذيرايي از مهمانان باز هم نقش اصلي را زنان ايفا ميكنند. دكتر نيكنام دربارة نقش زنان در مهمانداري ميگويد: «زرتشتيان از آن جهت نوروز را گرامي ميدارند كه باور دارند در ايام پيش از نوروز، ميزبانِ مهمانان ارزشمندي هستند كه روان درگذشتگان آنهاست. يعني روان همة انسانهايي كه از اول تا امروز بودهاند و درگذشتهاند؛ زنان زرتشتي به همين دليل خانهتكاني ميكنند.
تهية غذاهاي خوب و لباسهاي نو براي فرزندان و بقية افراد خانواده و سپس پذيرايي از مهمانان به عهدة آنهاست.» وي دربارة اينكه اين وظايف از كجا براي زنان تعيين شده است، ميگويد: «در دين زرتشتي، تقسيم وظايف در اوستا مشخص شده است. بهويژه آنكه ما به زنها صفت كدبانو ميدهيم “كَد” يعني خانه و “بانو” يعني پادشاه، به عبارتي زنْ پادشاه خانه است و همة آنچه به امور خانواده مربوط است بر عهدة زنان است و اين نقش همچنان حفظ شده است.» دكتر وكيليان هم نوروز را جشني خانوادگي توصيف ميكند و ميافزايد: «به همين دليل همة تدارك عيد از خانهتكاني، سبزه سبز كردن و درست كردن شيريني و گستردن سفرة هفتسين با سليقه و نظر زنان انجام ميشود. از مهمترين رسوم عيد ديد و بازديد و صلة رحم است كه بار آن به دوش زنان است. تازه مگر هر وقت مهماني وارد خانه ميشود، زن خانه از او پذيرايي نميكند و كارها را به عهده نميگيرد؟ خوب، در نوروز اين بار سنگينتر است و اصلاً به همين دليل است كه نوروز بدون زن بيمعني است و لطفي ندارد. شايد بدون مردان نوروز برگزار شود
اما بدون زنان هرگز.»
سيزه بهدر
هر چقدر ۷ عددي مقدس و محترم است، ۱۳ عدد نحس و نامباركي تلقي ميشود. ايرانيها براي اينكه اين بديمني را از خود دور كنند از چند صد سال پيش قرار گذاشتند كه اولين روز ۱۳ از سال جديد به دشت و صحرا بروند، سبزههايي را كه در هفتسين گذاشته بودند در آبي بيندازند و آنقدر شادي و جستوخيز كنند تا نحسي روز سيزده از آنها دور شود.
غذاي روز سيزده بهدر شهرهاي مختلف فرق ميكند. در اغلب شهرها، زنان باقاليپلو، آش، كوكو يا كوفته درست ميكنند.
معروفترين رسم سيزده بهدر پس از به آب سپردن سبزهها، گره زدن دو سبزه به همديگر است. اين دو سبزه را تمثيلي از پيوند يك زن و مرد جوان ميدانند. به همين دليل مادربزرگها جوانها و بخصوص دختران جوان را به گره زدن سبزهها تشويق ميكنند.
دكتر نيكنام دربارة سابقة رسم گره زدن در روز سيزده بهدر ميگويد: «برخي از آداب نوروز به آيين زرتشتي بازنميگردد بلكه مربوط به باورهاي مردمان آريايي است كه پيش از زرتشت در سرزمين ايران زندگي ميكردند. طبق يكي از اين باورها، بارندگي به فرشتهاي به نام تِشتر مربوط است كه در آسمانها به صورت اسب سپيدي در حال حركت است و هرگاه با ديوي به نام اَپوش بجنگد و برنده شود، سالي پر از سبزي و خرمي و باران در پيش است. به همين دليل ايرانيان روز سيزدهم فروردين كنار سبزهها و جويبارها ميروند و بهويژه زنان كه نمايندة آناهيتا يعني ايزدآب هستند با نوازش سبزهها و گره زدن آنها حمايت خود را از فرشتة باران نشان ميدهند.»
امّا دكتر وكيليان ميگويد: «در گذشته جامعة ما جامعة بستهاي بوده است. زن هميشه در خانه بوده و منتظر بوده تا به خواستگارياش بروند. امروزه تغييراتي بهوجود آمده اما در گذشته دختران نميتوانستند همسرشان را خودشان انتخاب كند. بنابراين مهمترين آمال و آرزوهاي هر دختري در گذشته اين بود كه شوهر خوبي بكند يا زودتر به خانة بخت برود. دربارة دخترها اين حرف وجود داشت كه: دختر كه رسيد به ۲۰، بايد نشست و به حالش گريست. اينها جزء فرهنگ ما بوده است. دختر در ۱۶، ۱۷ سالگي بايد به خانة بخت ميرفت وگرنه ماية ننگ به حساب ميآمد. اينها واقعياتي بود كه وجود داشت. به همين دليل دخترها به امامزاده ميرفتند، سبزه گره ميزدند و سفرههاي نذري پهن ميكردند تا شايد نيروهاي غيبي كمك كنند و شوهري برايشان پيدا شود زيرا دختري كه ازدواج نميكرد جايگاهي در جامعه نداشت.»
روز سيزدهم فروردين مانند شب آخرين چهارشنبة سال اهميت ويژهاي دارد. اگر با چهارشنبهسوري به استقبال نوروز ميرويم، با سيزده بهدر نوروزمان را بدرقه ميكنيم. نوروز كه مراسمش محفلي خانوادگي دارد، با دو حركت اجتماعي و عمومي از خانهها به خارج راه مييابد، با دو آيين سنتي كه نشان از همبستگي جمعي دارند.
منبع : سايت زنان
چرا عدد سیزده ؟ چرا سیزده بدر ؟
پايان بخش مراسم نوروزی جشن سيزده بدر است كه روز سيزدهم فروردين ماه اتفاق میافتد. و در واقع سال تازه برای كار و فعاليتهای اجتماعی و فرهنگی و كشاورزی از روز چهاردهم فروردين آغاز میگردد.
گو اينكه در كتابهای تاريخی و ادبی گذشته از قبيل التفهيم ، تاريخ بيهقی و آثار الباقيه كه تمامی آيينهای نوروزی را مو به مو شرح دادهاند ، نشانی در مورد سيزده بدر نيست و حتا شاعران آن زمان هم در اشعار خود اشارهای در مورد آن نكردهاند ، اما هيچكدام از اينها دليل بر اين نيست كه جشن سيزده بدر از آيينهای معتبر و باستانی ايران نبوده است ، بلكه میتوان گفت چون اين جشن در ميان همهی قشرها عموميت داشته و بطور كلی جشنی همه كس پسند و مردمی بوده ، نه پادشاه پسند و نه فقط برای خواص ؛ و از سويی ديگر چون شاعران و نويسندگان آن زمان بيشتر رويدادها و جشنهای رسمی را كه در حضور شاهان برگزار میشده ، توصيف میكردهاند – از اين رو در نوشتهها و اشعار آنان رد پايی از سيزده بدر وجود ندارد. و اما نحوست عدد سيزده – به علت تقارن بعضی از حوادث ناگوار با آن – نه تنها در فرهنگ ايرانی ، بلكه از دير باز در فرهنگهای كهن ديگر هم مطرح بوده و موجب آمده كه وحشتی همگانی از نامباركی اين شماره در نهاد بشر پديد آيد.
چنانكه تورات در سفر خروج باب ۱۱ و ۱۲ ، در روز سيزدهی فروردين (= روز سيزدهم سال نو مصری) از برخورد ستارهی دنباله داری با زمين گزارش میدهد كه در فضای زمين درخشيده ، بطوری كه در افق ايران هم ديده شده است. بر اثر اين برخورد زمين لرزهی سهمناكی روی داده ، آتش فشانها به آتش فشانی پرداخته ، كاخها ويران گشته و بسياری از مردم جان خود را از دست دادهاند.
مسيحيان هم از آنجا كه در آخرين غذای حضرت عيسا (= شام آخر) سيزده نفر بر سر سفره بودهاند و خيانت يكی از آنان موجب مصلوب شدن مسيح گرديده ؛ اين عدد را شوم میدانند و هرگز سيزده نفر بر سر يك سفره غذا نمیخورند.
دكتر محمود روح الامينی در اين مورد میگويد: من خود شاهد بودم كه در يك خانوادهی كاتوليك فرانسوی به علت نيامدن يكی از مهمانها ، ميزبان جمع سيزده نفری را به دو گروه تقسيم نمود و در دو اتاق جداگانه شام داد تا از بدشگونی اين عدد پرهيز كرده باشد.
شمارهی سيزده در تاريخ يونان هم به اين نا خجستگی مبتلاست ، چنانكه در تاريخ آنان هم آمده است كه فيليپ پدر اسكندر مقدونی مجسمهی خود را در معبدی گذاشت كه دوازده مجسمهی ديگر از خدايان در آن بود ، اما پس از زمانی كوتاه نامباركی عدد سيزده دامنش را گرفت و به دست دشمنانش به قتل رسيد.
ژرژ سيمس نويسندهی اروپايی هنگامی كه در سال ۱۸۹۴ به كلوپ شمارهی ۱۳ فرا خوانده شد ، دعوت را رد كرد و در پاسخ دعوت نامه نوشت: آقايان ؛ دعوت نامهی شما رسيد، از لطفتان سپاسگزارم…
دوستان ؛ اگر من سرپرست خانوادهای نبودم و رعايت حالشان بر من واجب نبود ، با نهايت اشتياق میآمدم و هر پيشامدی – هر چند ناخوشايند – را هم استقبال میكردم. اما اكنون چون متعهد به ادارهی خانوادهای هستم ، میترسم نحوست عدد ۱۳ شمارهی كلوپ دامنم را بگيرد و در زندگیام اثر بگذارد و مرا گرفتار مصيبتی كند كه خانوادهام بیسرپرست بماند. از اين رو از شما پوزش میخواهم.
در فرهنگ نمادها نيز سيزده را عددی میدانند كه خود را از نظم هستی جدا كرده و آهنگ طبيعی جهان را دنبال نمیكند. به همين دليل است كه بسياری از شركتهای هواپيمايی – از جمله شركت هواپيمايی “هما” در ايران – رديف سيزده را ندارد. و همچنين در شماره گذاری خانهها از نصب پلاك (۱۳) خوداری میكنند و به جای آن(۱+ ۱۲) مینويسند.
دكتر مهرداد بهار در مورد عدد سيزده و روز سيزده بدر نكات جالبی بيان میدارد كه از وی نقل قولمیكنيم. ا و میگوید:
“گاهی از خود میپرسيم چرا نوروز دوازده روز است و سبب وجود سيزدهم عيد چيست؟ چرا كار كردن و پرداختن به امور جاری در اين روز نحس است؟ بايد گفت زير تأثير نجوم بينالنهرينی ، اساطير نجومی در ايران شكل میگيرد كه بنا بر آن هر يك از دوازده اختر كه خود بر يكی از برجهای دوازدهگانه حاكم است ، هزار سال بر جهان حكومت خواهد كرد. از اين رو عمر جهان دوازده هزار سال است و در پايان دوازده هزار سال ، آسمان و زمين در هم خواهد شد. محتملاً ، اين اسطوره خود نيز ريشهای بابلی دارد و ظاهراً باور بر آن بوده است كه در اصل ، پس از دوازده هزار سال ، آشفتگی آغازين باز میگردد. به گمان انسان اعصار كهن آن چه در كيهان بزرگ (هستی) رخ میداد ، در كيهان ُخرد (در جهان انسانی) نيز رخ میداد ؛ اين عقيده ريشه از همانجا دارد كه گفتيم انسان كه تنها قادر به شناخت نسبی خود بود ، جهان را قياس از خويش میگرفت و گمان میكرد كيهان بزرگ همچون اوست. با اين باور بود ، كه سال دوازده ماهه را را توجيه میكردند. طبعا ً عوامل نجومی ديگری چون گردش ماه در اين امر و پديد آمدن سا ل دوازده ماهه مؤثر بوده است ، اما توجيه اساطيری سال دوازده ماهه بر اساس عمر دوازده هزارسالهی هستی ، بهترين توجيهی به نظر میرسيد كه در چار چوب اعتقادات كهن میگنجيد. جشنهای دوازده روزهی آغاز سال نيز با اين سا ل دوازده ماهه و دورهی دوازده هزار سالهی عمر جهان مربوط است. انسان آنچه را در اين دوازده روز پيش میآمد ، سرنوشت سال خود میانگاشت و گمان میكرد اگر روزهای نوروزی به اندوه بگذرد ، همهی سا ل به اندوه خواهد گذشت. بسياری از اين باورها هنوز برجاست ، مختصر آن كه دوازده روز آغاز سال نماد و مظهر همهی سال بود. اما اگر در پايان دوازده هزار سال جهان درهم میشد و آشفتگی نخستين ، باز میگشت ، و اگر به نشان آن ، در پايان هر سال قانون از ميان بر میخاست ، پس در پايان دوازده روز نيز يك روز نشان آشفتگی نهايی و پايان سال را بر خود داشت. در اين روز كار كردن ، و نظام عمومی را رعايت كردن نيز از ميان برمیخاست و شايد عياشیها و “ارجی” باری ديگر برای يك روز باز میگشت. نحسی سيزدهم عيد نشان فرو ريختن واپسين جهان و نظام آن بود”.
دكتر بهرام فره وشی در مورد گجستگی عدد سيزده میگويد:
“در اساطير ايرانی عمر جهان هستی دوازده هزار سال است و عدد ۱۲ هم از بروج دوازده گانه گرفته شده است. پس از اين دوازده هزار سال عمر جهان بسته میشود و انسانهايی كه در جهان هستی وظيفه شان جنگ با اهريمن بوده است به پيروزی نهايی میرسند. از آن پس ديگر جهان مادی وجود نخواهد داشت و آ دميان به جايگاه ابدی خويش ، به عالم مينو باز میگردند. با دا نستن اين موضوع میتوان گفت كه اولين دوازده روز فروردين تمثيلی از اين دوازده هزار سال است و روز سيزدهم تمثيلی از هزارهی سيزدهم میتواند باشد كه آغاز رهايش از جهان مادی است و از اين رو روز سيزدهم میتواند روز باز گشت ارواح به جهان مينوی و روز رهايش كيهانی باشد”.
دكتر مير جلال الدين كزازی نيز در مورد عدد سيزده و روز سيزده بدر نظری دارد كه شنيدنی است. او میگويد:
” يك ديدگاه فرهنگی است كه ما میتوانيم با كند و كاو در باور شناسی و نماد شناسی كهن ايرانی ، ريشهها و خاستگاههای بی شگونی ۱۳ را به در كشيم و بررسيم. در اين باور شناسی پارهای از شمار (اعداد) ارزش نمادين داشته است.
عدد يك (= ۱) در باورشناسی باستانی ايران نشانهی راز آلود خداوند است. عدد دو (= ۲) ارزش آيينی دارد: آسمان و زمين ، نرينه و مادينه و… دو بدين سان ساختار و سرشت آفرينش را برما روشن میدارد.
كاربردهای نمادين عدد سه (= ۳) اين است كه اين شمار به گونهای راز آلود ، آفرينش و پديدهی هستی را نشان میدهد. در باورهای ايران از زادگان سه گانه و يا مواليد ثلاث سخن به ميان رفته ، زادگان سه گانه كانی و يا جاندار است. عدد چهار (=۴) ، چهار گوهر را نشان میدهد. در پنج (= ۵) میتوانيم از پنج حس سخن بگوييم. در شش (= ۶) به شيوهی نمادين جهان آشكار میشود و ما معتقديم پديدههای گِتی شش سويه هستند. اما هفت (= ۷) در ميان يكان از كارآ يی و ارزش و باور شناختی افزونتری برخوردار است. عدد هشت (= ۸) با بهشت در پيوند است. عدد ُنه (= ۹) باز شماری است كه در فرهنگ ايرانی ارزش آيينی ويژهای دارد و از شمار سپند (مقدس ، پاك) است. عدد دوازده (۱۲) در نماد شناسی نشانهی كمال است. دوازده در گروه خودش ارزش بسيار دارد. ما هفت اختر و دوازده برج را داريم. هفت در عدد دوازده گردان است پس اگر دوازده را نشانهی كما ل بدانيم ، اين عدد خجسته ترين خواهد بود، زيرا آرمان آفرينش رسيدن به سر آمدگی و كمال است. پس اگر به شمار سيزده (= ۱۳) رسيديد ، اين همه از ميان خواهد رفت و زمانی كه به چهارده میرسيم ، دوباره گجستگی روی میدهد. ايرانيان از دير زمان روز ۱۳ را از خانه بيرون میرفتند كه بی شگونی اين روز را از خود دور بدارند. شايد يكی از دلايلی كه عدد ۱۳ نزد ايرانيان نحس است و مردم برای فرار از اين نحسی ، روز سيزده بدر را در دامان طبيعت به سر میبرند ، ترويج فرهنگ بد شگونی آن توسط مردم از گذشته تا حا ل است “.
دكتر كزازی در مورد كسانی كه سخت به نحوست اين روز اعتقاد دارند و از آن زيان میبينند ، میگويد: “
اين زيان در گجستگی عدد ۱۳ نيست ، بلكه در باوری است كه آنها به اين گجستگی دارند. باور به گجستگی آن نيروهای درونی و بيرونی با ور را با او همسو و همگرا و كانونی میكند و نيروها اثری بر پيرامون میگذارد “.
و اما پيشينه و انگيزهی عدد سيزده هر چه كه باشد، در ايران هميشه رسم برآن بوده كه روز سيزدهی نوروز – سيزدهی فروردين – تمامی مردم از شهری و روستايی و از هر طبقه و دسته ، بايد از خا نهها بيرون آمده و خود را به دشت و صحرا بسپارند. و ديگر اينكه جايز نيست – حتا برای زما نی كوتاه – به خانههای يكديگر وارد شده و صاحب خانه را گرفتار نحوست نمايند. چنانكه علامه عباسعلی كيوان ، در خاطرات هفتاد سالهاش از باور مردم شهر خود قزوين در اين باره در كتاب خود كيوان نامه مینويسد:
“روز سيزده بدر جايز نبود برای ديد و باز ديد ، به خانهای رفت ، هم صاحبخا نه به فال بد میگرفت و میگفت نحوست را به خانهی من آوردهاند و هم رونده نمیخواست مبتلا به نحوست آن خانه شود. روز سيزده بايد به صحرا رفت. زيرا آن چه بلا در اين سال بيايد ، آن روز مقدر وتقسيم میشود. پس خوب است ما درشهر و خانهی خود نباشيم ، شايد در تقسيم بلا، فراموش شده و از قلم بيافتيم.”
بسياری از مراسمی كه در جشن سيزده در ايران برگزاز میشود ، معانی اساطيری و تمثيلی دارد.
شادی و خنده به معنای فرو ريختن پليدی و انديشههای تيره ؛ مهربانی و روبوسی ، نماد آشتی و استحكام دوستی و پاكيزگی از دشمنی و عداوت ؛ به آب افكندن سبزههای هفت سين به آب رونده نماد فديه به ايزد بانوی آب (آناهيتا) ؛ خوردن غذا در دشت نماد فديهی گوسفند بريان ؛ گره زدن سبزه برای باز شدن بخت ، تمثيلی از پيوند زن و مرد و ادامهی نسل است.
از رسمهای ديگر جشن سيزده بدر كه در گذشته بسيار معمول بوده ، شركت در مسابقات بُرد و باختی به ويژه اسب دوانی است كه ياد آور نبرد ايزد باران با ديو خشكسالی است.
از ديگر رسمهای شوخی آميز روز سيزده كه مشخص نيست نخست از كجا آغاز شده ، دروغ روز سيزده است. چنان كه اروپاييان نيز روز اول آوريل كه به روز سيزدهی فروردين ما بسيار نزديك است ، (هر چهار سا ل يك بار سيزدهی فروردين و اول آوريل برابر میشوند) اين رسم را دارند. بطوريكه روز اول آ وريل سال ۱۹۷۶ راديو فرانسه در اخبار ساعت هفت صبح اعلام نمود كه امروز برج ايفل خراب خواهد شد. با شنيدن اين خبر عدهی زيادی حيران و هيجان زده به محل برج رفتند و در آنجا با اعلاميهی دروغ اول آوريل روبرو شدند.
اينك با آرزوی سيزده بدری شيرين برای تمامی خوانندگان این سایت نوشتار را با چند بيتی از غزل زيبای محمد حسين شهريار كه در روز سيزده بدر سروده شده و به اين رسم اشارهای آشكار دارد ، به پايان میبريم:
قلب تان مهر جهان افروز باد
روز و ماه و سال تان نوروز باد!