آيا آرزو داريد كه آرام و خونسرد و خوددار باشيد و فرصت كافي براي آنچه دلخواه شماست در اختيار داشته باشيد؟ اگرچه رسيدن به اين هدف مشكل به نظر مي رسد، اما با كمي تلاش و تجديدنظر در افكار و اعمال مي توان به آن نزديك شد.
بهتر است راهكارهاي پيشنهادي ما را رعايت كنيد:
فراموش نكنيددر دنياي شلوغ و پر استرس امروز به دست آوردن تكه اي آرمش مي تواند غنيمت بزرگي باشد آيا ذاتا هميشه مسوول امور و عهده دار نظم و ترتيب هستيد؟
افراد پركار و فعال اغلب احساس مي كنند همه كارها بايد تحت كنترل آنها باشد، خصوصا مواقعي كه هدف خاصي مدنظرشان است.
بنابراين سعي كنيد براي يك بار هم اين عادت كنترل كردن را رها كنيد و بگذاريد زندگي مسير خود را بپيمايد.
به عنوان مثال بگذاريد ديگران برنامه سفر دستجمعي يا پيك نيك را سازماندهي كنند و نتيجه حاصله را بدون هيچ اظهارنظري بپذيريد و ببينيد چه احساسي به شما دست مي دهد. اين كار ممكن است براي شما پردغدغه و براي ديگران شگفت انگيز باشد، ولي آرامشي كه برايتان به ارمغان مي آورد، ارزش دارد.
مسووليت هاي متعدد را نپذيريد
ممكن است از اين كه همواره كارهاي بسياري را با هم انجام مي دهيد به خود بباليد، ولي قطعا در عين كار احساس عدم تمركز، نگراني و خستگي مي كنيد.
خانمها اكثرا از اين كه قادرند چندين كار را همزمان انجام دهند به خود مي بالند وليكن در نهايت از اين عمل آسيب مي بينند.
بنابراين در عهده داري كارها هوشيار باشيد؛ يعني كارها را يك به يك و به نوبت انجام دهيد. قدر لحظه هاي عمر خود را بدانيد و از انجام كاري كه عهده دار هستيد، لذت ببريد تا پس از اين كه كار را به نحو احسن انجام داديد، احساس موفقيت كنيد.
به موفقيت هاي خود بها دهيد
هميشه توجه داشته باشيد كه موفقيت ، پيروزي هاي بعدي را به دنبال مي آورد و احساس خود كم بيني را از انسان دور مي كند. كافي است تنها به يك چيز كه موجب بالندگي شماست و يا يك زمينه كه در آن موفق بوده ايد فكر كنيد. ارزشمند بودن خود را مورد تاييد قرار دهيد.
اين بار كه در مسير كم ارزش پنداشتن خود قرار مي گيرد، سعي كنيد موفقيت هايتان را مرور و تامل كنيد. با اين عمل همه امور را در دورنمايي مثبت قرار مي دهيد و احساس آرامش خواهيد كرد.
به نيازهايتان اهميت دهيد
هميشه به فكر راضي و خوشحال كردن ديگران بودن كافي نيست ، كمي هم به فكر نيازهاي معقول و مقبول خود باشيد. اين دليل بر خودخواهي نيست.
به نقطه نظرات ديگران گوش دهيد، ولي اگر لازم مي دانيد براي اين كه فرصت كافي براي پاسخ داشته باشيد به آنها بگوييد براي فكر كردن و تصميم گرفتن درباره آن موضوع نياز به زمان داريد. در عين حالي كه انعطاف پذير هستيد نسبت به احساسات و عواطف خود نيز واقع گرا و بي رودربايستي باشيد.
اين را بدانيد كه اين گونه برخورد با مسائل حتما با موفقيت توام خواهد بود. اگر رك بودن شما را به وحشت مي اندازد ابتدا از مسائل كوچك شروع كنيد و بعد به مسائل بزرگتر بپردازيد تا بدين وسيله گستره آرامش خود را افزايش دهيد.
از كار خود لذت ببريد
اگر همواره در حال مسامحه و طفره رفتن از انجام كاري هستيد و يا احساس مي كنيد براي انجام كاري تحت فشار هستيد، علامت اين است كه از كاري كه انجام مي دهيد لذت نمي بريد. واقعيت امر اين است كه شما به هر حال ناچاريد اين كار را انجام دهيد، پس روي جنبه هاي لذت بخش آن تمركز كنيد؛ مثلا حس خوبي كه به نظم درآوردن امور مي دهد و يا مورد تقدير و ستايش قرار گرفتن از بابت رسيدن به نتايج مطلوب تكيه كنيد.
اين ديدگاه مثبت مي تواند تنش هاي درون شما را بزدايد و به شما فرصت دهد كه دريابيد چه تغييرات درازمدتي را مي توانيد ايجاد كنيد.
انعطاف پذير باشيد لزوم يك برنامه روزمره براي تنظيم نيازهاي زندگي بسيار خوب و معقول است ولي نبايد اصرار و اجبار در رعايت آن موجب تنش و اضطراب شما شود.
سختگيري و جدي بودن زياد سبب مي شود فرصتها را از دست بدهيد و تاكيد براي اجراي آن برنامه انرژي خود را بيهوده تلف كنيد در مواقعي كه لازم مي دانيد روش و تاكتيك خود را تغيير دهيد تا در كارهايتان موفق تر و در رسيدن به اهدافتان خلاق تر شويد.
انعطاف پذيري به شما آرامش بيشتري مي دهد چون به شما فرصت مي دهد حين انجام كار روش خود را انتخاب كنيد.
بين كار و زندگي تعادل برقرار كنيد
تداخل و ادغام زندگي كاري و اداري با زندگي خصوصي باعث اختلالات فيزيكي و عاطفي است برنامه و زماني را براي توقف كار انتخاب كنيد و به آن پايبند باشيد. در خانه به كار فكر نكنيد و توجه خود را به زندگي خانوادگي معطوف داريد.
مواردي پيش مي آيد كه اين كار برايتان مقدور نيست ، ولي سعي كنيد بيشتر موارد اين مساله را رعايت كنيد.
عكس العمل هايتان را عوض كنيد
ممكن است همواره در تغيير شرايط تنش آفرين موفق نباشيد، ليكن باتغيير دادن ديدگاه خود نسبت به آن مي توانيد احساسات خود را عوض كنيد.
اگر كسي دير به سر وعده مي آيد شانه هايتان را به علامت بي تفاوتي بالا نيندازيد و از وقت آزادي كه به دست آورده ايد لذت ببريد. اگر كسي بي ادب و پرخاشگر است اين گونه تلقي كنيد كه او مبتلا به فشار خون بالا مي شود و نه شما.
ذهن و روح خود را شاد كنيد
ذهن و روان خود را با ديدن و شنيدن كارهاي هنري ، زيبا و آراسته كنيد. از نمايشگاه هاي هنري ديدن كنيد و به موسيقي گوش فرا دهيد و بر زيبايي هاي يك گل تمركز كنيد.
دنياي امروز استرس هاي مختلفي دارد كه بعضي از اين استرس ها مختص محيط كار است. نزاع با يك همكار، محروم شدن از پاداش، دير رسيدن به سر كار و فشار هيأت مديره يا رؤساي سازمان به مدير را مي توان نمونه هايي از استرس هاي محيط كار ناميد . مديران براي اين كه بهداشت رواني محيط كار را تأمين كنند بايد با مفاهيم اساسي بهداشت رواني آشنا شوند. مديران بايد توجه داشته باشند كه مديريت اثربخش نيز بدون توجه و اعتماد به سلامت رواني كاركنان حاصل نمي شود و براي رسيدن به اين مهم بايد اصول بهداشت رواني در سازمان را رعايت نمايند.مطلب ذيل به موضوع فوق مي پردازد.
اصول بهداشت رواني در سازمان :
۱- ايجاد جو صميميت، همدلي، صداقت، همكاري و احترام متقابل در ميان كاركنان سازمان.
۲- پرهيز از اعمال روش هاي مبتني بر زور و اجبار در محيط سازمان.
۳- شناسايي استعدادهاي بالقوه كاركنان تحت نظارت سازمان و فراهم ساختن رشد و شكوفايي اين استعداد در حد توان و امكانات سازمان.
۴-پرهيز از قضاوت هاي كوركورانه و مبتني بر پيشداوري در مورد كار و رفتار كاركنان سازمان. استرس و نگراني هاي افراد نسبت به كار ، خانواده و نگراني هاي مادران كارمند نسبت به وضع كودكان خود، وضع اقتصادي، انتظارات سازمان از كارمندان و… همگي سبب مي شود كه فرد از لحظه بيداري بامداد تا هنگام آرميدن شامگاه همواره دچار هيجان ها، تنش ها، نگرانيها و اميدهاي گوناگوني باشد كه گاه با ظرفيت بدني، عصبي و رواني وي متناسب نيست و افراد و سازمان را دچار مشكل مي كند.اگر سازمان به سطح توليد مناسب برسد اما كاركنان سازمان افراد عصبي، افسرده، ناراحت و پرخاشگر در انتظار فرصتي تا پريشانيهاي رواني خود را با كم كاري، ترور شخصيت يكديگر، غيبت، شايعه پراكني و ايجاد سوانح و حوادث و به شيوه اي مخرب نشان دهند در اين صورت آيا مي توان چنين جامعه اي را سالم يا موفق دانست؟ شكي نيست كه پاسخ به اين سؤال منفي است بنابر اين مي توان گفت نقش و وظيفه ديگر هر مدير لايق، دورنگر و كاردان، تأمين بهداشت رواني كاركنان سازمان است.
بهداشت رواني به سه قسمت تعريف مي شود :
۱-نگراني هاي مربوط به خود
۲- نگرش هاي مربوط به ديگران
۳- نگرشهاي مربوط به زندگي.
نشانه هايي وجود دارد كه ما را از دشواريهاي رواني، به ويژه در خود فرو رفتن، پرخاشگري، خودمداري، بي اعتمادي شديد، احساس ناتواني و وابستگي مطلع سازد. به علاوه براي داشتن بهداشت رواني خوب شرايطي وجود دارد كه عبارتند از : روبه رو شدن با واقعيت، كم توقع بودن، دشمني نكردن با ديگران و كمك رساني به مردم.
تعريف بهداشت رواني در محيط كار :
بهداشت رواني در محيط كار يعني مقاومت در مقابل پيدايش پريشانيهاي رواني و اختلالات رفتاري در كاركنان سازمان و سالم سازي فضاي رواني كار به نحوي كه هدف هاي چندگانه زير تأمين شود:
۱-هيچ يك از كاركنان سازمان به دليل عوامل موجود در سازمان گرفتار اختلال رواني نشوند.
۲-هر يك از كاركنان از اينكه در سازمان محل كار خود به فعاليت اشتغال دارند احساس رضايت كنند و علاقه مند به ادامه كار در آن سازمان باشند.
۳-هر يك از كاركنان سازمان نسبت به خود، رؤسا، همكاران خود و به طور كلي نسبت به جهان اطراف خود و خصوصاً نسبت به جايگاه خود در سازمان احساس مثبتي داشته باشند.
-۴ همه كاركنان سازمان قادر به ايجاد روابط مطلوب با محيط كار و عوامل موجود در آن باشند.
اصول بهداشت رواني در سازمان
۱-ايجاد شرايطي كه كاركنان سازمان با اعتقاد قلبي و با صميميت براي خود و همكاران خويش احترام قائل باشند.
۲-پرهيز از اعمال روشهاي مبتني بر زور و اجبار در محيط كار :
۳- شناسايي استعدادهاي بالقوه كاركنان تحت نظارت و سپس فراهم ساختن شرايط لازم براي رشد و شكوفايي اين استعداد توسط مديران سازمان.
۴-شناسايي دلايل واقعي كم كاري، غيبت از كار، بي حوصلگي و بي علاقگي به كار، كم توجهي و بي دقتي كاركنان توسط مدير و پرهيز از قضاوتهاي كوركورانه و مبتني بر پيش داوري نسبت به اساس رفتار انسان.
۵-آشنا ساختن كاركنان با واقعيت هاي محيط كار و حذف آن دسته از معيارها و عوامل سازماني كه از لحاظ اخلاقي، انساني و فرهنگ سازماني صحيح تلقي نمي شود. بنابر اين مديران بايد تلاش كنند تا محيط كار براي كاركنان اضطراب آور نباشد و كارمندان احساس امنيت شغلي كنند و با شادي و نشاط و شوق و انگيزه به دور از هر گونه خشم و درگيري بيهوده به وظايف خود عمل نمايند.
عوامل تشكيل دهنده محيط كار
۱-عوامل فيزيكي، در اين بخش جنبه هاي فيزيكي محيط كار مورد بحث قرار نمي گيرد. ۲- عوامل انساني
الف- شخصيت و رفتار در سازمان : شخصيت از عناصر متعددي تشكيل مي شود كه رفتارهاي انساني محصول شخصيت انسان است و صفات شخصيتي بر رفتار اثر مي گذارد.
در اين جا صفاتي كه رفتار سازماني را تحت تأثير مي گذارد عبارتند از :
۱-عزت نفس : عزت نفس يعني نظر شخص درباره خود، اين نظر از طريق ارزشيابي هر شخصي از رفتارها، ظاهر، هوش، موقعيت اجتماعي خود و از طريق ارزشيابي ديگران از خود در او رشد مي يابد و بر نوع كار نيز اثر دارد .مثلاً كسي كه عزت نفس بالايي دارد، در كار زياد خطر مي كند و به دنبال كارهاي سطح بالا مي رود و كارهايي را جستجو مي كند كه نياز به رقابت هاي زيادي دارد. به انتقاد، حساسيت زيادي نشان مي دهد و هدف هاي زيادي دارد و براي رسيدن به آنها تلاش هاي طاقت فرسا انجام مي دهد. بنابر اين يك مدير سازمان بايد براي كاركنان خود رقابت هايي به وجود آورد كه آنها بتوانند موفقيت هايي به دست آورند و از اين طريق عزت نفس خود را رشد دهند و احساس نمايند براي كارهاي بالاتر شايستگي دارند.
۳-منبع كنترل: منظور از منبع كنترل اين است كه شخص تا چه اندازه بر زندگي خود اثر داشته باشد. كساني كه منبع كنترل دروني دارند سازندگان اصلي خود هستند. اما كساني كه منبع كنترل بيروني دارند معتقدند كه آنچه بر سر آنها مي آيد اصولاً محصول شانس يا تصادف است. كساني كه منبع كنترل دروني دارند بر رفتار خود تسلط دارند. در مقابل پاداش ها و تنبيه هاي زندگي اثر گذارند و هرگز منفعل و ناتوان نيستند. بر عكس كساني كه منبع كنترل بيروني دارند ترجيح مي دهند زير نظر مديران مقرراتي و مقتدركار كنند: بدين ترتيب يك مدير مي تواند با تعيين منبع كنترل كاركنان سازمان، انگيزش و رضايت آنها را بهبود ببخشد و در نتيجه به بالا بردن سطح بهداشت رواني كمك نمايد. براي مثال بايد كساني كه منبع كنترل دروني دارند را در تصميم گيريها شركت دهند. اما كارهاي سازمان يافته تر و با دستورالعمل هاي روشن تر را در اختيار كساني بگذارد كه منبع كنترل بيروني دارند.
۳-عدم انعطاف پذيري: انسان غير قابل انعطاف كسي است كه در عقايد و باورهاي خود انعطاف ناپذير است. تمايل دارد زندگي را كلاً تهديدكننده درك كند و قدرت قانون را مطلق به حساب آورد. اين افراد وقتي به قدرت مي رسند و مديريت را به عهده مي گيرند بهتر كار مي كنند اما از نظرات ديگران در تصميم گيري استفاده نمي كنند. آنها در گروه هاي سازمان يافته بهتر كار مي كنند.
۴-درون گرايي و برون گرايي: مديران اصولاً افراد برون گرا هستند. برون گرايان در محيط هاي كاري زنده، پرجمعيت و فعاليت هاي مختلف بازده بهتري دارند، در حالي كه درون گرايان در محيط هاي آرام بهترين بازده را به دست مي آورند و در فعاليت هايي كه پشتكار، تمركز، دقت، تفكر و حوصله زياد نياز دارد بهتر موفق مي شوند.
ب- نگرش ها و رفتارها در كار: نگرش، عبارت است از احساس مثبت يا منفي نسبت به يك شخص يا يك شي ء. وقتي مي گوييم فلان شخص يا فلان شي ء را دوست نداريم، در واقع نگرش خود را بيان مي كنيم. نگرش ،رفتار را تحت تأثير قرار مي دهد اما الزاماً آن را پيش بيني نمي كند به برخي از نگرش ها بر حسب اثري كه بر روي رفتار انساني دارند اشاره مي شود.
۱-رضايت مندي شغلي :
رضايت مندي شغلي عبارت است از يك حالت هيجاني مثبت كه نظر شخصي كاركنان را در مورد كار خود يا جو حاكم در محيط كار منعكس مي سازد. اين رضايت براي مديران مهم است زيرا كارمند راضي، بازده خوبي دارد، غيبت نمي كند، حادثه نمي آفريند، باند تشكيل نمي دهد. نقش مديريت طرح ريزي محيطي است كه از لحاظ مادي و اجتماعي خشنودكننده باشد. لازم است به منظور حصول اطمينان از اين كه كاركنان مهارت ها و توانايي هاي لازم را دارند فرايندهاي گزينش و آموزش در سازمان به كار روند.
۲-همانندسازي با سازمان :
همانند سازي نگرشي است كه بر طبق آن شخص ارزش هاي سازمان و خود را همانند سازي مي كند و دو نوع است.
۱-همانند سازي عاطفي
۲- همانندسازي توافقي.
كسي كه همانندسازي عاطفي دارد دوست دارد در سازمان باقي بماند و هدف و ارزش هاي سازمان را مثل هدف ها و ارزش هاي خود مي داند. براي اداره هر چه بهتر سازمان تلاش هاي لازم را به كار مي گيرد. آرزو مي كند وابسته به سازمان باشد. درستكار است و نفع سازمان را بر منافع شخصي خود ترجيح مي دهد.وقتي شخصي داراي همانندسازي توافقي است تنها به اين علت كه كار ديگري را نمي تواند انجام دهد در سازمان مي ماند . او مي ترسد كه مبادا امتيازها و برتري هاي به دست آمده در طول زمان را از دست بدهد.
۳-تغيير نگرش ها :
كساني كه نگرش منفي دارند براي سازمان تهديد محسوب مي شوند، زيرا مي توانند بقيه كاركنان را نيز به سوي افكار منفي سوق دهند؛ از راه قانع سازي مي توان نگرش ها را تغيير داد. كسي كه مي خواهد ديگري را قانع كند بايد شخصي معتبر و بي طرف باشد. ظاهري جذاب و رفتاري عاطفي داشته باشد. كسي كه عزت نفس پايين داشته باشد زودتر قانع مي شود زيرا كمتر به خود اعتماد دارد.
۴- فرايند اسناد:
فرايند اسناد يعني تلاش در سنجش و ارزشيابي دقيق مردم بر اساس رفتار آنان. كساني كه از نظر منبع كنترل دروني نمره بالايي به دست مي آورند، رفتار خود را به علت هاي دروني نسبت مي دهند. كساني كه نياز به پيشرفت قوي دارند موفقيت ها را به مهارت ها و شكست ها را به عدم مهارت خود نسبت مي دهند. اين نوع اسناد معمولاً احساس ناشايستگي، بي لياقتي و حالت افسردگي بوجود مي آورد كاركنان شكست هاي خود را با شماتت كردن مافوق يا همكاران، يا نسبت دادن به نارسايي ها، عقب ماندگي ها و بي نظمي سازمان تبيين مي كنند. اين رفتارها به آساني مي تواند تعارض هايي بوجود آورد و كار گروهي را تخريب كند.
۵- تعارض :
تعارض در سازمان يعني اختلاف كلي، جزيي، واقعي يا احساسي بين نقش ها، هدف ها، قصدها و علائق يك يا چند فرد، گروه يا خدمات. مفهوم تعارض، مفاهيم ديگري را نيز منعكس مي كند از جمله، عدم تفاهم و مشاجره تفاوت و عدم توافق، عدم انطباق هدف ها يا روش ها، محدوديت منابع و فشارهاي ناشي از فوريت كارها و پيامدهاي ناشي از آنها نيز عناصري هستند كه ظهور تعارض ها را مساعد مي كنند. مديران بايد وجود تعارض ها را يك امر واقعي تلقي كند. البته هدف اين نيست كه به محض احساس وجود تعارض، همه نيروها را بسيج كنند تا آن را از بين ببرند بلكه بخش عظيمي از فعاليت مديران براي حل تعارض ها صرف مي شود. آنچه در تعيين نتيجه اهميت دارد شيوه حل تعارض است زيرا تعارض بلندمدتآثار رواني و جسماني وخيمي دارد. از آثار رواني آن مي توان به اختلالات نوروتيك(اختلالات رواني خفيف) و از آثار جسماني آن به اختلالات سايكوسوماتيك از قبيل زخم معده، كهير، يبوست، سردردهاي عصبي و… اشاره كرد.
خـوشحالي يك وضعيت خاص ذهـنـي اسـت. هـر فـردي درزنـدگي خـود روزهـايي را تجربه نموده كه برايش خوشايند نبوده است. اما ناخرسندي مزمن ميتواند سلامتي، شغل و روابط شما را تحت تاثير قرار دهد. بجز هـرگونه مشكـلات پزشكي يا افسردگي هاي بلند مـدت كه نيازمند تجويزهاي طبي و مساعدت حرفه اي مي باشند، مي توانـيـد مـيزان خوشحالي خود را كنترل نماييد.
بـه خـوشـحال بـودن فـكر كـنـيــد تا احساس و ظاهر بهتري بدست آوريد. دراين قسمت نكته هاي وجود دارند كه شما را در اين كار ياري مي نمايند:
۱- خوش بين باشيد
بـه زنـدگي با ديـدي مثـبـت نگـاه كـنـيد تـا خـود را بـه دليل احساس انرژي و خوشحالي بسيار زيادي كـه نصيبتان خواهـد شد، متعجب سازيد. بـه ياد داشته باشيد كه افراد شاد و مثبت بيشتر مي توانند ديگران را مجذوب خود كنند.
۲- ديد وسيعي داشته باشيد
اجازه ندهيد مسائل كوچك شما را آشفته نمايـد. بـراي رسيـدن بـه هـدف خـود پـايدار و مـقاوم باشيد، خـواه آن هـدف رياست، پرداخت رهن و يا يك ازدواج طولاني مدت باشد. در ايـن راه بـا موانـعي مواجه خواهيد شد؛ به سرانجام و پـاداش تلاشـتان فكر كـرده و از ناخرسندي بخاطر مسائل كم اهميت دوري نماييد.
۳- سپاسگزار باشيد
از ديگران قدرداني كنيد. از همكار خود بخاطر كمكش به شما تشكر كرده و بدليل موفقيت در انـجـام كـارش بـه او تـبريك بـگوييد. بـه خدمتكاري كه صبحانه شما را برايتان مي آورد كـلمـه اي محـبت آميـز بيان كنيد. به شخص درمانده اي كـه در خـيـابان از مـقـابـلـش رد ميشويد، چند سكه كمك نموده و از اينكه زندگي مسرت بخشي داريد شكرگزار باشيد.
۴- از زندگي لذت ببريد
به كارهايي مبادرت نماييد كه از انجام دادن آنها لذت ميبريد، اتومبيلتان را بـشوييـد، بـه برخي تعميرات جزئي در منزل بپردازيد، تلويزيون تماشا كنـيـد، خريد برويد. براي خود يك اولويت قائل شده و آنچه را كه دوست داريد انجام دهيد.
۵- از جسم خود مراقبت نماييد
خوب بخوريد و ورزش كنيد. به باشگاه رفته و كمي بدويد يـا در يـك بازي ورزشي شركت كنيد. هـمراهي نمودن يـك تـيم به عنـوان يـك عضـو و بيرون رفتن با هم تيمي ها بعد از بازي، براي جسم و فكر شما مفيد خواهد بود.
۶- برنامه هاي خود را تغيير دهيد
برنامه هاي روزانه خود را عوض نموده تا انرژي جـديدي پيدا كنيد. مرز مشخصي بين كار و تـفريح ايـجاد نـماييد. بـراي فـعاليتهاي ســرگرم كننده و يا تفكر در محيطي آرام از خانه خارج شويد.
۷- با مردم در تماس باشيد
آيا بخاطر مي آوريد زمانـي كـه يك دوست قديمي بطور غير منتظره با شما تماس گرفت چه احساسي داشتيد؟ براي يكي از آشنايان ايميلي ارسال نمـوده يا با افراد فاميل و يا دوستان قديمي خود تماس گرفته و از حال آنها باخبر شويد.
۸- خلاق باشيد
روزنه اي براي انرژي خلاق خود بيابيد. اين ممكن است شـامـل كـاردسـتـي، باز سازي، نقاشي، ترسيم كاريكاتور، نويسندگي و يا حتي باغداري باشد. مهم نيست كه چــقدر مشغله داشته باشيد و يا تا چه اندازه در آخر هفته احساس بي حالي مي كـنـيـد، اگـر زمـاني را براي انـجـام فـعـاليت هاي خلاق اختصاص دهيد، احساسي شادتر و سالم تر خواهيد نمود.
۹- براي خود همدمي پيدا كنيد
تقسيم نمـودن تجربيات با كسي كه به او عشق مي ورزيد، خوشحالي شما را افزايش خـواهـد داد. عـشـق مـطلق باعث بوجود آمدن احـسـاس امنيت، رضايت و شادماني در شما مي گردد. روابط جنسي مشروع نيز ميتواند بـراي ذهـن و جسم شما اثرات بسيار مفيدي داشته باشد.
۱۰- با كسي صحبت نماييد
يكي از دوستان خود را براي هم صحبتي و بيان احساسات و عقايد خود انتـخـاب كـنيد. او در مـورد شما قضاوت ننموده و مشكلات شما را حل نخـواهد كرد. وي بـه حـرفهايـتـان گوش مي دهد چرا كه مي داند شما نيز همين كار را برايش انجام خواهيد داد.
۱۱- تخيل كنيد
آرزوها و بلند پـروازي هاي خود را يادداشت نموده و به تدريج آنها را واقعيت بخشيد آنگاه هميشه چـيزهايي بـراي انــتظار كشيدن، و جايي براي متمركز كردن انرژي خود خواهيد داشت.
۱۲- بخشنده باشيد
شايد زمان آن فرا رسيده باشد كه كسـي ( يـا خودتان ) را بخاطر چيزي كه اتفاق افتاده و يا گفتـه شـده مـورد بـخشايـش قـرار دهــيد. اتفاقات و اشتباهات گذشته را پـذيرفته و فراموش كنيد. بدانيد كه نميـتوانيد زمان را بـه عـقب برگردانيد. شادماني خود را با از ياد بردن نوميدي ها و شكستهاي گذشته دوباره بدست آوريد.
۱۳- نگران نباشيد، خوشحال باشيد
در دنـياي واقعي نمي توانيم از ديگران انتظار داشته باشيم تا براي ما شادمانـي ايـجـاد كنند. خوشحالي حالتي از ذهن است كه كاملا ميتواند تحت كنترل شما باشد.
محيط پيرامون خود را به گونه اي مهيا سازيد كه فرصتـهايـي بـراي شناختن و لذت بردن از جنبه هاي مثبت و خوشايند زندگي را فراهم آورد. براي شاد بودن تلاش كنيد.
محل تولد: کازرون
مدفن: شهر مدائن عراق
زندگینامه:
زادگاه و کودکی: سلمان فارسی که نام اصلی آن (( روزبه )) است در کازرون دیده به جهان گشود. او کودکی خود را در ناحیه جی در اصفهان گذرانید و در آنجا بزرگ شد. او از فرزندان اشراف پارسی دهقانان یا اسواران بوده، پدرش فروخ بن مهیار یکی از روحانیون زرتشتی( ((بدخشان کاهن)) ) بود و کار همیشگی اش هیزم نهادن بر شعله آتش بود. وی در کودکی بر اثر از دست دادن مادر خود تحت سرپرستی عمه اش درآمد.
جوانی: روزبه بعد از شک و تردید در حقانیت دین زرتشت و اینکه فهمید قرار است او را شش ماه با اعمال شاقه زندانی کنند و پس از آن اگر به آیین نیاکانش ایمان نیاورد اعدامش کنند، با همکاری عمه اش گریخت. مدتی به مسیحیت روی آورد و چون از کشیشان شنیده بود که ظهور پیامبر جدید نزدیک است خانه را ترک گفت. در بیابان کاروانی دید که بسوی شام می رفت پس به مسافران پیوست و رهسپار سرزمینهای ناشناخته شد. مدتی در شام و موصل اقامت کرد تا آن که در سرزمین های عربی به اسارت قبیله بنی کلب در آمد و مردی یهودی از بنی قریظه او را به بردگی خرید و به یثرب برد.
ایمان به اسلام: هنگامی که حضرت محمد (ص) به مدینه هجرت کرد با دعوت پیامبر با دین اسلام آشنا شد و مسلمان شد و پیامبر با مولای او قراردادی بست که سلمان کار کند و از درآمدهای خود، خود را آزاد کند. پیامبر و مسلمانان مدینه به او کمک کردند که بهای خود را ( به مبلغ چهل نهال خرما و چهل وقیه که هر وقیه معادل چهل درهم ) به یهودی بپردازد و آزاد شود.
جنگ خندق: در جنگ خندق، که در سال ۵ هجری رخ داد و به پیشنهاد سلمان، پیرامون شهر خندق کندند. هر گروهی می خواست سلمان با آنها باشد، مهاجران می گفتند: سلمان از ما است و انصار می گفتند: او از ماست. حضرت محمد (ص)گفت( سیرت رسول ا… ،رفیع الدین همدانی ۷۳۹-۷۴۰): (( سَلمانُ مِنّا اَهلَ البَیتِ)) سلمان از اهل بیت ما است. در سال ۱ هجری، زمانی که پیامبر اسلام میان هر دو نفر از مسلمانان مهاجر و انصار پیمان برادری برقرار کرد، میان سلمان و ابوذر نیز عقد اخوت بست و در این ماجرا به سلمان گفت: (( یا سلمان انت من اهل البیت و قد اتاک الله العلم الاول و الاخر و الکتاب الاول و الکتاب الاخر: ای سلمان، تو از اهل بیت ما هستی و خدای سبحان به تو دانش نخستین و واپسین را عنایت کرده است و کتاب اول( نخستین کتابی که بر پیامبران الهی نازل شده بود) و کتاب آخر (قرآن مجید) را به تو آموخته است.
حکومت مدائن: پس از رحلت حضرت محمد(ص)، سلمان از معدود کسان معتقد به امامت علی بن ابیطالب(ع) بود. او نزد حضرت علی(ع) منزلتی بسیار والا داشت. در خلافت عمر بن خطاب به حکومت مدائن منصوب شد. سلمان حتی حقوق اندک سالانه خود را هم به نیازمندان می داد و بسیار اندک برای خود بر می داشت.
وفات: سلمان سرانجام، در اواخر خلافت عثمان در سال۳۵ هجری در گذشت و بنا به مآخد شیعی حضرت علی (ع) پیکرش را غسل داد، کفن کرد و بر آن نماز گزارد.
آرامگاه: آرامگاه وی در کنار طاق کسری در شهر مدائن عراق، در ۵ فرسخی بغداد قرار دارد.( سلمان پاک مانسییون ۶۷-۶۸) در زمان حکومت صدام حسین بسیاری از نامهای تاریخی از جمله سلمان فارسی را به ((حی سلمان پاک)) تغییر دادند. آرامگاه او طی اقدام تروریستی حمله به قبر امامان شیعه در سامرای عراق مورد اصابت خمپاره قرار گرفت.