قانون انگيزه:
هر چه مي گوييد يا انجام مي دهيد از تمايلات دروني، خواسته هاي شما سرچشمه مي گيرد. پس براي رسيدن به موفقيت بايد انگيزه ها را مشخص كرد تا با يك برنامه ريزي اصولي به هدف رسيد.
قانون انتظار:
اگر با اعتماد به نفس، انتظار وقوع چيزي را در جهان پيرامونتان داشته باشيد آن چيز به وقوع مي پيوندد . شما هميشه هماهنگ با انتظارات تان عمل مي كنيد و اين انتظارات بر رفتار و چگونگي برخورد اطرافيانتان تأثير مي گذارد.
قانون تمركز:
هر چيزي را كه روي آن تمركز كرده و به آن فكر كنيد در زندگي واقعي، شكل گرفته و گسترش پيدا مي كند. بنابراين بايد فكر خود را بر چيزهايي متمركز كنيد كه واقعاً طالب آن هستيد.
قانون عادت:
حداقل ۹۵ درصد از كارهايي كه انجام مي دهيم از روي عادت است. پس مي توانيم عادت هايي را كه موفقيت مان را تضمين مي كنند در خود پرورش دهيم؛ و تا هنگامي كه رفتار مورد نظر به صورت اتوماتيك و غير ارادي انجام نشود، تمرين و تكرار آگاهانه و مداوم آن را ادامه دهيم.
قانون انتخاب:
زندگي ما نتيجه انتخاب هاي ما تا اين لحظه است. چون هميشه در انتخاب افكار خود آزاد هستيم، كنترل كامل زندگي و تمامي آن چه برايمان اتفاق مي افتد در دست خودمان است.
قانون تفكر مثبت:
براي رسيدن به موفقيت و شادي، تفكر مثبت امري ضروري است. شيوه تفكر شما نشان دهنده ي ارزش ها، اعتقادات و انتظارات شماست.
قانون تغيير:
تغيير ، غير قابل اجتناب است و ما بايد استاد تغيير باشيم نه قرباني آن.
قانون كنترل:
سلامتي ، شادي و عملكرد درست از طريق كنترل كامل افكار، اعمال و شرايط پيرامونمان به وجود مي آيد.
قانون مسؤوليت:
هر چه و هر كجا كه هستيد به خاطر آن است كه خودتان اين طور خواسته ايد. مسووليت كامل آن چه كه هستيد ، آن چه كه به دست آورده ايد و آن چه كه خواهيد شد بر عهده خود شماست.
قانون پاداش:
عالم در نظم كامل به سر مي برد و ما پاداش كامل اعمالمان را مي گيريم. هميشه از همان دست كه مي دهيم از همان دست مي گيريم. اگر از عالم بيشتر دريافت مي كنيد به اين دليل است كه بيشتر مي بخشيد.
قانون خدمت :
پاداش هايي را كه در زندگي مي گيريد با ميزان خدمت شما به ديگران رابطه مستقيم دارد. هر چه بيشتر براي بهبود زندگي و سعادت ديگران كار كنيد و توانايي هاي خود را افزايش دهيد، در عرصه هاي مختلف زندگي خود بيشتر پيشرفت مي كنيد.
قانون علت و معلول:
هر چه به دليلي رخ مي دهد. براي هر علتي معلولي است و براي هر معلولي علت يا علت هاي به خصوصي وجود دارد، چه از آن ها اطلاع داشته باشيد چه نداشته باشيد. چيزي به اسم اتفاق وجود ندارد. در زندگي هر كاري را كه بخواهيد مي توانيد انجام دهيد به شرط آن كه تصميم بگيريد كه دقيقاً چه مي خواهيد و سپس عمل كنيد.
قانون ذهن:
شما تبديل به همان چيزي مي شويد كه درباره آن بيشتر فكر مي كنيد. پس هميشه درباره چيزهايي فكر كنيد كه واقعاً طالب آن هستيد.
قانون عينيت يافتن ذهنيات:
دنياي پيرامون شما تجلي فيزيكي دنياي درون شماست. كار اصلي شما در زندگي اين است كه زندگي مورد علاقه خود را در درون خود خلق كنيد. زندگي ايده آل خود را با تمام جزييات آن مجسم كنيد و اين تصوير ذهني را تا زماني كه در دنياي پيرامون شما تحقق پيدا كند حفظ كنيد.
قانون رابطه مستقيم:
زندگي بيروني شما بازتاب زندگي دروني شماست. بين طرز تفكر و احساسات دروني شما ، و عملكرد و تجارب بيروني تان رابطه مستقيم وجود دارد. روابط اجتماعي ، وضعيت جسماني شرايط مالي و موفيت هاي شما بازتاب دنياي دروني شماست.
قانون باور:
هر چيزي را كه عميقاً باور داشته باشيد به واقعيت تبديل مي شود. شما آن چه را كه مي بينيد باور نمي كنيد بلكه آن چيزي را مي بينيد كه قبلاً به عنوان باور انتخاب كرده ايد. پس بايد باورهاي محدود كننده اي را كه مانع موفقيت شما هستند شناسايي كنيد و آن ها را از بين ببريد.
قانون ارزش ها:
نحوه عملكرد شما هميشه با زير بنايي ترين ارزش ها و اعتقادات شما هماهنگ است. آن چه كه ارزش هايي را كه واقعاً به آن اعتقاد داريد بيان مي كند ادعاهاي شما نيست بلكه گفته ها، اعمال و انتخاب هاي شما به ويژه در هنگام ناراحتي و عصبانيت است.
قانون تأثير تلاش:
همه اميد ها، روياها، هدف ها و آرمان هاي ما در گرو سخت كوشي است. هر چه بيشتر تلاش كنيم؛ موفقيت بيشتري كسب خواهيم كرد.
قانون آمادگي :
در هر حوزه اي موفق ترين افراد ، آن هايي هستند كه وقت بيشتري را صرف كسب آمادگي براي انجام كارها مي كنند. عملكرد خوب نتيجه آمادگي كامل است.
قانون حد توانايي :
شايد براي انجام همه كارها وقت كافي وجود نداشته باشد ولي هميشه براي انجام مهم ترين كارها وقت كافي هست. هر چه بيشتر كار كنيم كارايي بيشتري پيدا مي كنيم. اما بايد اموري را بر عهده بگيريم كه در حد توانمان باشد.
قانون تصميم:
مصمم بودن از ويژگي هاي اساسي افراد موفق است. در زندگي هر جهشي در جهت پيشرفت هنگامي حاصل مي شود كه در موردي تصميم روشني گرفته باشيم.
قانون خلاقيت:
ذهن ما مي تواند به هر چيزي كه باور داشته باشد دست يابد . هر نوع پيشرفتي در زندگي با يك ايده آغاز مي شود و چون توانايي ما در خلق ايده هاي جديد نامحدود است آينده نيز محدوديتي نخواهد داشت.
قانون استقامت:
معيار ايمان به خود، توانايي استقامت در برابر سختي ها، شكست ها و نااميدي هاست . استقامت ويژگي اساسي موفقيت است . اگر به اندازه كافي استقامت كنيم، طبيعتاً سرانجام موفق خواهيم شد.
قانون صداقت:
خوشبختي زماني به سراغ ما مي آيد كه تصميم بگيريم هماهنگ با والاترين ارزش ها و عميق ترين اعتقادات خود زندگي كنيم. همواره بايد با آن بهترين بهترين ها كه در درون مان وجود دارد صادق باشيم.
قانون انعطاف پذيري:
در تعيين اهداف خود قاطعيت داشته باشيد، اما در مورد روش دست يابي به آن ها انعطاف پذير باشيد. درعصر تحولات سريع و رقابت شديد، انعطاف پذيري از ضروريات است.
قانون خوشبختي:
كيفيت زندگي ما را احساسمان در هر لحظه تعيين مي كند واحساس ما را تفسير خودمان از وقايع پيرامونمان مشخص مي سازد، نه خود وقايع. هرگز براي اين كه تجربه خوشي از دوران كودكي داشته باشيد دير نيست. كافي است گذشته را مرور كنيد و روشي را كه براي تفسير تجربيات خود داشته ايد تغيير دهيد.
قانون تعجيل :
ما همواره دوست داريم كه هر چه زودتر به آرزوهايمان برسيم، به هميت دليل است كه در تمام عرصه هاي زندگي بي قراريم.
قانون فرصت:
بهترين فرصت ها اغلب در معمولي ترين موقعيت هاي زندگي مان به وجود مي آيد. پس بزرگترين فرصت ها به احتمال زياد هميشه در دسترس ماست.
قانون خود شكوفائي:
شما مي توانيد هر چه را كه براي رسيدن به اهداف تعيين شده خود به آن نياز داريد بياموزيد. آن هايي كه مي آموزند توانا هستند.
قانون بخشندگي :
هر چه بيشتر ، بدون انتظار پاداش به ديگران خدمت كنيد خير و نيكي بيشتري به شما مي رسد، آن هم از جاهايي كه اصلاً انتظار نداريد. شما تنها در صورتي حقيقتاً خوشبخت خواهيد شد كه احساس كنيد به دليل خدمت به ديگران انسان با ارزشي هستيد
سایت شهرستان کازرون
آيا آرزو داريد كه آرام و خونسرد و خوددار باشيد و فرصت كافي براي آنچه دلخواه شماست در اختيار داشته باشيد؟ اگرچه رسيدن به اين هدف مشكل به نظر مي رسد، اما با كمي تلاش و تجديدنظر در افكار و اعمال مي توان به آن نزديك شد.
بهتر است راهكارهاي پيشنهادي ما را رعايت كنيد:
فراموش نكنيددر دنياي شلوغ و پر استرس امروز به دست آوردن تكه اي آرمش مي تواند غنيمت بزرگي باشد آيا ذاتا هميشه مسوول امور و عهده دار نظم و ترتيب هستيد؟
افراد پركار و فعال اغلب احساس مي كنند همه كارها بايد تحت كنترل آنها باشد، خصوصا مواقعي كه هدف خاصي مدنظرشان است.
بنابراين سعي كنيد براي يك بار هم اين عادت كنترل كردن را رها كنيد و بگذاريد زندگي مسير خود را بپيمايد.
به عنوان مثال بگذاريد ديگران برنامه سفر دستجمعي يا پيك نيك را سازماندهي كنند و نتيجه حاصله را بدون هيچ اظهارنظري بپذيريد و ببينيد چه احساسي به شما دست مي دهد. اين كار ممكن است براي شما پردغدغه و براي ديگران شگفت انگيز باشد، ولي آرامشي كه برايتان به ارمغان مي آورد، ارزش دارد.
مسووليت هاي متعدد را نپذيريد
ممكن است از اين كه همواره كارهاي بسياري را با هم انجام مي دهيد به خود بباليد، ولي قطعا در عين كار احساس عدم تمركز، نگراني و خستگي مي كنيد.
خانمها اكثرا از اين كه قادرند چندين كار را همزمان انجام دهند به خود مي بالند وليكن در نهايت از اين عمل آسيب مي بينند.
بنابراين در عهده داري كارها هوشيار باشيد؛ يعني كارها را يك به يك و به نوبت انجام دهيد. قدر لحظه هاي عمر خود را بدانيد و از انجام كاري كه عهده دار هستيد، لذت ببريد تا پس از اين كه كار را به نحو احسن انجام داديد، احساس موفقيت كنيد.
به موفقيت هاي خود بها دهيد
هميشه توجه داشته باشيد كه موفقيت ، پيروزي هاي بعدي را به دنبال مي آورد و احساس خود كم بيني را از انسان دور مي كند. كافي است تنها به يك چيز كه موجب بالندگي شماست و يا يك زمينه كه در آن موفق بوده ايد فكر كنيد. ارزشمند بودن خود را مورد تاييد قرار دهيد.
اين بار كه در مسير كم ارزش پنداشتن خود قرار مي گيرد، سعي كنيد موفقيت هايتان را مرور و تامل كنيد. با اين عمل همه امور را در دورنمايي مثبت قرار مي دهيد و احساس آرامش خواهيد كرد.
به نيازهايتان اهميت دهيد
هميشه به فكر راضي و خوشحال كردن ديگران بودن كافي نيست ، كمي هم به فكر نيازهاي معقول و مقبول خود باشيد. اين دليل بر خودخواهي نيست.
به نقطه نظرات ديگران گوش دهيد، ولي اگر لازم مي دانيد براي اين كه فرصت كافي براي پاسخ داشته باشيد به آنها بگوييد براي فكر كردن و تصميم گرفتن درباره آن موضوع نياز به زمان داريد. در عين حالي كه انعطاف پذير هستيد نسبت به احساسات و عواطف خود نيز واقع گرا و بي رودربايستي باشيد.
اين را بدانيد كه اين گونه برخورد با مسائل حتما با موفقيت توام خواهد بود. اگر رك بودن شما را به وحشت مي اندازد ابتدا از مسائل كوچك شروع كنيد و بعد به مسائل بزرگتر بپردازيد تا بدين وسيله گستره آرامش خود را افزايش دهيد.
از كار خود لذت ببريد
اگر همواره در حال مسامحه و طفره رفتن از انجام كاري هستيد و يا احساس مي كنيد براي انجام كاري تحت فشار هستيد، علامت اين است كه از كاري كه انجام مي دهيد لذت نمي بريد. واقعيت امر اين است كه شما به هر حال ناچاريد اين كار را انجام دهيد، پس روي جنبه هاي لذت بخش آن تمركز كنيد؛ مثلا حس خوبي كه به نظم درآوردن امور مي دهد و يا مورد تقدير و ستايش قرار گرفتن از بابت رسيدن به نتايج مطلوب تكيه كنيد.
اين ديدگاه مثبت مي تواند تنش هاي درون شما را بزدايد و به شما فرصت دهد كه دريابيد چه تغييرات درازمدتي را مي توانيد ايجاد كنيد.
انعطاف پذير باشيد لزوم يك برنامه روزمره براي تنظيم نيازهاي زندگي بسيار خوب و معقول است ولي نبايد اصرار و اجبار در رعايت آن موجب تنش و اضطراب شما شود.
سختگيري و جدي بودن زياد سبب مي شود فرصتها را از دست بدهيد و تاكيد براي اجراي آن برنامه انرژي خود را بيهوده تلف كنيد در مواقعي كه لازم مي دانيد روش و تاكتيك خود را تغيير دهيد تا در كارهايتان موفق تر و در رسيدن به اهدافتان خلاق تر شويد.
انعطاف پذيري به شما آرامش بيشتري مي دهد چون به شما فرصت مي دهد حين انجام كار روش خود را انتخاب كنيد.
بين كار و زندگي تعادل برقرار كنيد
تداخل و ادغام زندگي كاري و اداري با زندگي خصوصي باعث اختلالات فيزيكي و عاطفي است برنامه و زماني را براي توقف كار انتخاب كنيد و به آن پايبند باشيد. در خانه به كار فكر نكنيد و توجه خود را به زندگي خانوادگي معطوف داريد.
مواردي پيش مي آيد كه اين كار برايتان مقدور نيست ، ولي سعي كنيد بيشتر موارد اين مساله را رعايت كنيد.
عكس العمل هايتان را عوض كنيد
ممكن است همواره در تغيير شرايط تنش آفرين موفق نباشيد، ليكن باتغيير دادن ديدگاه خود نسبت به آن مي توانيد احساسات خود را عوض كنيد.
اگر كسي دير به سر وعده مي آيد شانه هايتان را به علامت بي تفاوتي بالا نيندازيد و از وقت آزادي كه به دست آورده ايد لذت ببريد. اگر كسي بي ادب و پرخاشگر است اين گونه تلقي كنيد كه او مبتلا به فشار خون بالا مي شود و نه شما.
ذهن و روح خود را شاد كنيد
ذهن و روان خود را با ديدن و شنيدن كارهاي هنري ، زيبا و آراسته كنيد. از نمايشگاه هاي هنري ديدن كنيد و به موسيقي گوش فرا دهيد و بر زيبايي هاي يك گل تمركز كنيد.
از خودتان و ديگران سؤال كنيد
سؤال كردن ، فقط فكر مخترعان و دانشمندان را برنمي انگيزد بلكه همه انسانها را به حركت در مي آورد ، چه آن سؤالهايي كه از خودمان مي پرسيم و چه آن سؤالهايي كه از ديگران ميكنيم،سؤالهاي برانگيزاننده فكر بر دو نوع هستند .
سوالهاي نوع اول ،آنهايي هستند كه از خودمان مي پرسيم تا به ما كمك كنند كه بفهميم چه كسي هستيم ، چگونه با ديگران رابطه برقرار كنيم و نيز چگونه بتوانيم مشكلات خود را در زندگي حل كنيم . سوال هاي نوع دوم سوال هايي هستند كه از ديگران مي پرسيم با به آنان كمك كنيم كه به طرز خلاقانه تري درباره خودشان فكر كنند . اين سوالها از جمله عبارتند از : “كاري كه هم اكنون انجام ميدهيد اگر بدان مشغول نمي بوديد چه كار مي كرديد ؟“ و يا “اگر پولي وجود نداشت اين مشكل را چگونه حل مي كرديد ؟“ وقتي خودمان را در موقعيت مشكلي مي يابيم زماني را صرف انديشه درباره سؤال هايي ميكنيم كه لازم است از خود و يا از ديگران بپرسيم . بعضي اوقات سؤال هاي ما شخصي و پيچيده است (واقعا تكليفم با زندگيم چيست؟) و بعضي وقت ها نيز عادي و ساده است (چه چيزي براي شام امشب دوست داريد؟) البته مهم نيست كه سؤال از چه نوعي باشد چرا كه در هر حال فكر انسان را به تحرك وادارمي كند بنابراين ، سؤال از قوه و توان بالايي برخوردار است زيرا كه آن مي تواند انسان را وادار كند كه در مسير كاملا جديدي فكر كند . هيچ كار شايسته اي در اين جهان بدون به كار بستن فرايند خودپرسي انجام نگرفته است . زماني كه اديسون لامپ روشنايي را اختراع مي كرد هزار و دويست بار شكست خورد تا اينكه بالاخره موفق شد آن را روشن كند . خبرنگاري از او پرسيد ، “نظرت درباره هزار و دويست بار شكستي كه خوردي چيست ؟“ اديسون جواب داد ، “من هزار و دويست بار شكست نخوردم بلكه من موفق شده ام هزار و دويست را روشن نشدن لامپ را رديابي كنم . اگر اديسون اولين و يا صدمين و يا هزار و صدو نوزدهمين شكست خود را پذيرفته بود چه بسا كه ما اين نوشته را زير نور شمع مي خوانديم . او در هر تلاشي كه مي كرد و موفقيتي كسب نمي كرد به جاي پذيرفتن شكست به سؤال كردن از خود و فكر كردن در باره آن سوال مي پرداخت . او به همانند همه دانشمندان از خودش سوال مي كرد “چه چيزي بود كه من انتظار داشتم عمل كند ولي عمل نكرد؟“ ، “فرض اشتباه من در اين باره چه بوده است ؟“ . وقتي فرضهاي مقبول و مسلم خود را زير علامت سوال مي بريم به جايي مي رسيم كه ضرورت تغيير آن ها را احساس مي كنيم و از همين رهگذر اين بسا كه ايده هايي كاملا متفاوت با ايده هاي قبلي خود بيابيم . جيمز فرگاسون مخترع فن آوري كريستال مي گويد كه قبل از به كار بستن هر ايده جديدي ، او چندين سوال از خودي مي پرسد كه پيش از هر چيز ، پاسخ دادن به آنها را بر خود واجب مي شمارد ، “آيا از اين طرح و برنامه مي توان اطلاعات تازه ، محصول نو و سود قابل اعتناء بدست آورد؟ آيا نتايجي كه براي اين طرح و برنامه پيش بيني كرده ام مي تواند منابع و هزينه هاي اختصاص يافته بدان را توجيه كند ؟“ فرگاسون در ادامه همين پژوهش ، به پرسيدن سوال هايي مي پردازد كه از جمله آنها عبارتند از : “آيا پاسخ هايي كه دريافت مي كنم طرح و برنامه را موجه جلوه ميدهد؟ آيا نتايجي به چشم مي آيد كه دلالت بر ارزيابي مجدد و بازانديشي در طرح و برنامه داشته باشد؟ آيا نتايج پيش بيني نشده اي وجود دارد كه ضروري باشد آنها را بيابم؟ اگر نتايج پيش بيني نشده اي وجود داشته باشد آيا آنها داراي اهميتي پيش از نتايج برگرفته از بررسي اوليه هستند؟“ فرگاسون براي كامل كردن پژوهش خود ، اين سوال پاياني را از خودش مي پرسد “ آيا من به اين نتيجه قانع و راضي ام؟“
سوال مثبت بپرسيد پاسخ مثبت بگيريد ماممكن است انواع مشابه اي از سوال ها در زندگي روزانه خود به كار بنديم فرض كنيم با كسي كه پولي به ما بدهكار است اختلاف داريم و در اين فكر هستيم كه عليه او شكايت كنيم . از خودمان مي پرسيم “آيا اين دعوا ارزش آن را دارد كه دنبال كنم؟ اگر به نتيجه اي كه به دنبالش هستم برسم آيا آن نتيجه وقت ،زحمت و پولي را كه براي رسيدن به آن ، اختصاص داده ام توجيه مي كند؟“ سپس در ادامه همين بررسي از خود ميپرسيم ، آيا هنوز آن كار براي من ارزشمند است؟ |