در روزگار كنوني برهربام و برزن سخن از حقوق بشر بگوش ميرسد.هرنهاد،موسسه وملتي تكليف به رعايت حقوق بشر را برهمگان فرض دانسته وتوانمندان را به رعايت حقوق مستمندان دعوت ميكنند.چنديست كه درلسان اغياربرملت اين سامان سخن ازناديده گرفتن حقوق بشرجاريست .اين درحاليست كه مناديان كنوني هريك به نوعي ظلمي رابرابناء بشر روا داشته و ميدارند.ازآنروي كه مردمان اين سامان از ديربازراستگوئي را پيشه خود ساخته وعدالت پروري از خصائص ويژه حكام ايران زمين بوده است.دراين ميان برخويش فرض آمد كه كلامي درباب پيشينيان اين سرزمين كهن تباررانده وحقوق بشررا ازنظرگاه بزرگان باستاني ايران زمين به رشته تحرير درآورم
هر چند درتفاسيري چون الميزان ، مراد از« ذو القرنين » در كلام الله مجيد را به احتمالي شخص
كوروش بيان نموده اند.اما بي شك مي توان گفت:كوروش پادشاه باستاني ايران ، بزرگترين و
برترين اعلاميه حقوق بشر دوران باستان را اعلام و اجرا نموده است خوانندگان معزز با مطالعه
منشور آزداي كوروش كه به عبارتي حدوداً ۲۵۴۳سال قبل يعني درسال ۵۳۹ قبل ميلاد بعد
ازتسخير وفتح شهر بابل صادر شده است درخواهند يافت كه به مراتب اين منشور ازاعلاميه حقوق بشر انقلابيون فرانسه درقرن ۱۷ميلادي واعلاميه حقوق بشر قرن ۲۰ميلادي سازمان ملل متحد پربارترو معنوي تر است
كوروش بعد از خاتمه زمستان در اولين روز بهار ، در بابل تاجگذاري كرد و بعد از تاجگذاري ، در
معبد مردوك خداي بزرگ بابل ، منشور آزادي نوع بشر را قرائت نمود متن سخنراني و كتبيه
كوروش دراكتشافات بين النهرين از ويرانه قديم شهر « اور » بدست آمداين كتيبه سنگي كه اكنون در كتابخانه ملي انگلستان نگهداري ميگردد از قديمترين و مهمترين اسناد حقوق بشر ، در تاريخ باستان است.در اين كتبيه كوروش اولاًخود وقلمروپادشاهي خود را بيان داشته، آنگاه در مقام بيان حقوق بشر و منشور آزادي خويش چنين سخن مي راند
ترجمه منشور حقوق بشر كوروش اينك كه به ياري مزدا ، تاج سلطنت ايران و بابل و كشورهاي جهات اربعه را به سر گذاشته ام ، اعلام مي كنم كه تا روزي كه من زنده هستم و مزدا توفيق سلطنت را به من مي دهددين و آيين و رسوم ملتهايي كه من پادشاه آنها هستم ، محترم خواهم شمرد و نخواهم گذاشت كه حكام و زير دستان من ، دين و آئين و رسوم ملتهايي كه من پادشاه آنها هستم يا ملتهاي ديگر را مورد تحقير قرار بدهند يا به آنها توهين نمايند .
من از امروز كه تاج سلطنت را به سر نهاده ام ، تا روزي كه زنده هستم و مزدا توفيق سلطنت را به من مي دهد ،هر گز سلطنت خود را بر هيچ ملت تحميل نخواهم كرد و هر ملت آزاد است ، كه مرا به سلطنت خود قبول كند يا ننمايد و هر گاه نخواهد مرا پادشاه خود بداند ، من براي سلطنت آن ملت مبادرت به جنگ نخواهم كرد .
من تا روزي كه پادشاه ايران و بابل و كشورهاي جهات اربعه هستم ، نخواهم گذاشت ،كسي به
ديگري ظلم كند و اگر شخصي مظلوم واقع شد ، من حق وي را از ظالم خواهم گرفت و به او
خواهم داد و ستمگر را مجازات خواهم كرد .
من تا روزي كه پادشاه هستم ، نخواهم گذاشت مال غير منقول يا منقول ديگري را به زور يا به
نحو ديگر بدون پرداخت بهاي آن و جلب رضايت صاحب مال ، تصرف نمايد
من تا روزي كه زنده هستم ، نخواهم گذاشت كه شخصي ، ديگري را به بيگاري بگيردو بدون
پرداخت مزد ، وي را بكار وادارد.
من امروز اعلام مي كنم ، كه هر كس آزاد است ، كه هر ديني را كه ميل دارد ، بپرستد و در هر
نقطه كه ميل دارد سكونت كند ،مشروط بر اينكه در آنجا حق كسي را غضب ننمايد ،و هر شغلي را كه ميل دارد ، پيش بگيرد و مال خود را به هر نحو كه مايل است ، به مصرف برساند ، مشروط به اينكه لطمه به حقوق ديگران نزند
من اعلام مي كنم ، كه هر كس مسئول اعمال خود مي باشد و هيچ كس را نبايد به مناسبت
تقصيري كه يكي از خويشاوندانش كرده ، مجازات كرد .
مجازات برادر گناهكار و برعكس به كلي ممنوع است و اگر يك فرد از خانواده يا طايفه اي مرتكب
تقصير ميشود ، فقط مقصر بايد مجازات گردد ، نه ديگران من تا روزي كه به ياري مزدا ، سلطنت مي كنم ، نخواهم گذاشت كه مردان و زنان را بعنوان غلام و كنيز بفروشندو حكام و زير دستان من ، مكلف هستند ، كه در حوزه حكومت و ماموريت خود ،مانع از فروش و خريد مردان و زنان بعنوان غلام و كنيز بشوندو رسم بردگي بايد به كلي از جهان برافتد .
و از مزدا خواهانم ، كه مرا در راه اجراي تعهداتي كه نسبت به ملتهاي ايران و بابل و ملتهاي ممالك اربعه عهده گرفته ام ، موفق گرداند .
كوروش
دعاي كوروش در حق سرزمين ايران : اهورا مزدا ، اين سرزمين را ، اين مرز و بوم را ، از كينه ، از
دشمن ، از دروغ و از خشكسالي حفظ كند