ناصر دیوان کازرونی رهبر قیام مردم کازرون علیه استعمارگران انگلیسی بود که همراه با سردار عشایر صولتالدوله قشقایی در جنگ اول جهانی علیه انگلیسیها جنگید.
تولد و ایام جوانی
وی در ۳ دی ۱۲۵۳ در شهرستان کازرون از پدری بنام حسنعلی متولد گردید، پدر و اجداد وی بطور موروثی به سمت کلانتری کازرون منصوب میشدند. دوران جوانی ناصر دیوان مصادف با رقابتهای سیاسی و اقتصادی بنیان برانداز قدرتهای بزرگ آنزمان یعنی روس و انگلستان در کشور ما بود، روح حساس و سر پرشور ناصر دیوان در چنین هنگامهای، حیات را برای خود ننگ میدانست و نمیتوانست به آسانی شاهد نابودی کشور خود بدست استعمار باشد، در چنین زمانی ناصر دیوان همراه با کازرونیان قیام نمود، جهادی که هدفش جز مبارزه با استعمار و مقابله با ظلم و ستم بیگانگان و برپائی شعائر اسلامی در برنداشت.
مبارزه با استعمار
برای ناصر دیوان بسیار دشوار بود که سرزمین ایران را زیر چکمههای استعمارگران انگلیسی کهنه کار مشاهده نماید؛ لذا تصمیم گرفت رسالتی را به عهده بگیرد که پیوسته در طول زندگی خود آن را تعقیب مینمود، مبارزه با استعمارگران و نابودی نیروهای متجاوز آنها. وی در انجام رسالت خود که مبارزه با اهداف پلید بیگانگان بود به هر آنچه توانایی انجام آن را داشت، توسل جست. او در کازرون گروهی از فرزندان این منطقه را سازمان داد و آنها را برای رویارویی با متجاوزین به ایران آماده نمود. این مبارزات و دعوت عمومی برای نبرد در راه آزادی و استقلال موجب گردید که قوای انگلیسی در تنگنای شدیدی قرار گیرند تا جایی که فرماندهان آنها نسبت به این مسئله اعتراف نمودند.
انگیزه مبارزات
مهمترین انگیزه مبارزات ناصر دیوان همان اهداف مذهبی و دینی بود. فتاوی علما و مراجع آنزمان نظیر آیتالله شیرازی، آیتالله کاشانی و روحانیون متنفذ محلی نظیر آیتالله موسی لاری، حاج شیخ جعفر محلاتی و حاج شیخ محمد حسین مجتهد برازجانی از جمله عنصر مهم در شکلگیری حرکتی بود که مردم کازرون را در جبههای متحد و متشکل از پیر و جوان در مقابل هجوم استعمارگران قرار میداد.
تفکر و اندیشه
گفتهها و سخنرانیها و نامههای هر کس نشان دهنده طرز تفکر و روحیه اندیشه، جهان بینی و ایمان یک شخص میباشد. از این جهت برای شناخت بیشتر ناصر دیوان این مرد ایمان و عمل نگاهی هم به سخنان او میکنیم که از او بیادگار ماندهاست: «ما به موجب تعالیم اسلامی باید با قوای کفر جهاد کرده از تسلط ملحدین به مردم مسلمان جلوگیری به عمل آوریم.» «من هدفی جز استقلال و عظمت وطن ندارم و با هر کس که با ایران دشمن باشد و در جهت مخالفت مصالح ما گام بردارد مبارزه خواهیم کرد.» «ما که تا جان در بدن داریم جانبازی خواهیم کرد و با دشمنان ایران انبازی نخواهیم جست.»
«من به پشتیبانی شما [مردم کازرون] با دولت مقتدر بیگانه [انگلیس] وارد جنگ شدهام زیرا میدانم شما همه شجاعت پیشه و وطن دوست هیچوقت راضی نیستید که پای اجنبی در شهر شما باز شود.»
خصوصیت اجتماعی و اخلاقی
ناصر دیوان مردی بزرگ بود با خصلتهای انسانی و مردم دوستی، بنا به گفته نزدیکان او، وی ماهانه برای فقرا و بیچارگان مقداری غذا و آذوقه و همچنین پول مقرری تعیین کرده بود و در اواخر هر ماه فقراء و بیچارگان و بینوایان شهر در کنار خانه او جمع میشدند. خانه وی همیشه بر روی عموم باز بود و بدین جهت هر انسان نیازمندی را بسوی خود جذب میکرد، بخشودگی، فداکاری، احترام به کودکان، ایجاد آثار خیریه از خصوصیات دیگر وی میتوان نام برد. دینداری و ایمان به خدا از خصوصیات بارز ناصر دیوان بود و در تمام جهادهای خود نظر به فتوای جهاد مراجع عالیقدر از جمله عبد الحسین لاری و علمای اعلام کازرون داشت. دوستی اهل بیت و پرداختن به آنها و فنا شدن در ولایت آنها از نکات بارز زندگی این مرد بهشمار میآید. وی همانطور که در حفظ استقلال و عظمت وطن بینظیر بود در برپایی شعائر اسلامی (از جمله مراسم تاسوعا، عاشورا، تعزیه) نیز معروف بود و نسبت به ادای فرایض مذهبی حرص شدیدی داشت. از خصوصیات چشمگیر ناصر دیوان، فتوت، جوانمردی وفرزانگی است.
مرگ
ناصر دیوان در اردیبهشت ماه ۱۳۲۱ سرانجام پس از سالها تلاش و مبارزه علیه استعمارگران و متجاوزین درگذشت و در محلی بنام شاه ارغوان (شارغون، به زبان بومی) در کازرون بخاک سپرده شد.
چرا عدد سیزده ؟ چرا سیزده بدر ؟
پايان بخش مراسم نوروزی جشن سيزده بدر است كه روز سيزدهم فروردين ماه اتفاق میافتد. و در واقع سال تازه برای كار و فعاليتهای اجتماعی و فرهنگی و كشاورزی از روز چهاردهم فروردين آغاز میگردد.
گو اينكه در كتابهای تاريخی و ادبی گذشته از قبيل التفهيم ، تاريخ بيهقی و آثار الباقيه كه تمامی آيينهای نوروزی را مو به مو شرح دادهاند ، نشانی در مورد سيزده بدر نيست و حتا شاعران آن زمان هم در اشعار خود اشارهای در مورد آن نكردهاند ، اما هيچكدام از اينها دليل بر اين نيست كه جشن سيزده بدر از آيينهای معتبر و باستانی ايران نبوده است ، بلكه میتوان گفت چون اين جشن در ميان همهی قشرها عموميت داشته و بطور كلی جشنی همه كس پسند و مردمی بوده ، نه پادشاه پسند و نه فقط برای خواص ؛ و از سويی ديگر چون شاعران و نويسندگان آن زمان بيشتر رويدادها و جشنهای رسمی را كه در حضور شاهان برگزار میشده ، توصيف میكردهاند – از اين رو در نوشتهها و اشعار آنان رد پايی از سيزده بدر وجود ندارد. و اما نحوست عدد سيزده – به علت تقارن بعضی از حوادث ناگوار با آن – نه تنها در فرهنگ ايرانی ، بلكه از دير باز در فرهنگهای كهن ديگر هم مطرح بوده و موجب آمده كه وحشتی همگانی از نامباركی اين شماره در نهاد بشر پديد آيد.
چنانكه تورات در سفر خروج باب ۱۱ و ۱۲ ، در روز سيزدهی فروردين (= روز سيزدهم سال نو مصری) از برخورد ستارهی دنباله داری با زمين گزارش میدهد كه در فضای زمين درخشيده ، بطوری كه در افق ايران هم ديده شده است. بر اثر اين برخورد زمين لرزهی سهمناكی روی داده ، آتش فشانها به آتش فشانی پرداخته ، كاخها ويران گشته و بسياری از مردم جان خود را از دست دادهاند.
مسيحيان هم از آنجا كه در آخرين غذای حضرت عيسا (= شام آخر) سيزده نفر بر سر سفره بودهاند و خيانت يكی از آنان موجب مصلوب شدن مسيح گرديده ؛ اين عدد را شوم میدانند و هرگز سيزده نفر بر سر يك سفره غذا نمیخورند.
دكتر محمود روح الامينی در اين مورد میگويد: من خود شاهد بودم كه در يك خانوادهی كاتوليك فرانسوی به علت نيامدن يكی از مهمانها ، ميزبان جمع سيزده نفری را به دو گروه تقسيم نمود و در دو اتاق جداگانه شام داد تا از بدشگونی اين عدد پرهيز كرده باشد.
شمارهی سيزده در تاريخ يونان هم به اين نا خجستگی مبتلاست ، چنانكه در تاريخ آنان هم آمده است كه فيليپ پدر اسكندر مقدونی مجسمهی خود را در معبدی گذاشت كه دوازده مجسمهی ديگر از خدايان در آن بود ، اما پس از زمانی كوتاه نامباركی عدد سيزده دامنش را گرفت و به دست دشمنانش به قتل رسيد.
ژرژ سيمس نويسندهی اروپايی هنگامی كه در سال ۱۸۹۴ به كلوپ شمارهی ۱۳ فرا خوانده شد ، دعوت را رد كرد و در پاسخ دعوت نامه نوشت: آقايان ؛ دعوت نامهی شما رسيد، از لطفتان سپاسگزارم…
دوستان ؛ اگر من سرپرست خانوادهای نبودم و رعايت حالشان بر من واجب نبود ، با نهايت اشتياق میآمدم و هر پيشامدی – هر چند ناخوشايند – را هم استقبال میكردم. اما اكنون چون متعهد به ادارهی خانوادهای هستم ، میترسم نحوست عدد ۱۳ شمارهی كلوپ دامنم را بگيرد و در زندگیام اثر بگذارد و مرا گرفتار مصيبتی كند كه خانوادهام بیسرپرست بماند. از اين رو از شما پوزش میخواهم.
در فرهنگ نمادها نيز سيزده را عددی میدانند كه خود را از نظم هستی جدا كرده و آهنگ طبيعی جهان را دنبال نمیكند. به همين دليل است كه بسياری از شركتهای هواپيمايی – از جمله شركت هواپيمايی “هما” در ايران – رديف سيزده را ندارد. و همچنين در شماره گذاری خانهها از نصب پلاك (۱۳) خوداری میكنند و به جای آن(۱+ ۱۲) مینويسند.
دكتر مهرداد بهار در مورد عدد سيزده و روز سيزده بدر نكات جالبی بيان میدارد كه از وی نقل قولمیكنيم. ا و میگوید:
“گاهی از خود میپرسيم چرا نوروز دوازده روز است و سبب وجود سيزدهم عيد چيست؟ چرا كار كردن و پرداختن به امور جاری در اين روز نحس است؟ بايد گفت زير تأثير نجوم بينالنهرينی ، اساطير نجومی در ايران شكل میگيرد كه بنا بر آن هر يك از دوازده اختر كه خود بر يكی از برجهای دوازدهگانه حاكم است ، هزار سال بر جهان حكومت خواهد كرد. از اين رو عمر جهان دوازده هزار سال است و در پايان دوازده هزار سال ، آسمان و زمين در هم خواهد شد. محتملاً ، اين اسطوره خود نيز ريشهای بابلی دارد و ظاهراً باور بر آن بوده است كه در اصل ، پس از دوازده هزار سال ، آشفتگی آغازين باز میگردد. به گمان انسان اعصار كهن آن چه در كيهان بزرگ (هستی) رخ میداد ، در كيهان ُخرد (در جهان انسانی) نيز رخ میداد ؛ اين عقيده ريشه از همانجا دارد كه گفتيم انسان كه تنها قادر به شناخت نسبی خود بود ، جهان را قياس از خويش میگرفت و گمان میكرد كيهان بزرگ همچون اوست. با اين باور بود ، كه سال دوازده ماهه را را توجيه میكردند. طبعا ً عوامل نجومی ديگری چون گردش ماه در اين امر و پديد آمدن سا ل دوازده ماهه مؤثر بوده است ، اما توجيه اساطيری سال دوازده ماهه بر اساس عمر دوازده هزارسالهی هستی ، بهترين توجيهی به نظر میرسيد كه در چار چوب اعتقادات كهن میگنجيد. جشنهای دوازده روزهی آغاز سال نيز با اين سا ل دوازده ماهه و دورهی دوازده هزار سالهی عمر جهان مربوط است. انسان آنچه را در اين دوازده روز پيش میآمد ، سرنوشت سال خود میانگاشت و گمان میكرد اگر روزهای نوروزی به اندوه بگذرد ، همهی سا ل به اندوه خواهد گذشت. بسياری از اين باورها هنوز برجاست ، مختصر آن كه دوازده روز آغاز سال نماد و مظهر همهی سال بود. اما اگر در پايان دوازده هزار سال جهان درهم میشد و آشفتگی نخستين ، باز میگشت ، و اگر به نشان آن ، در پايان هر سال قانون از ميان بر میخاست ، پس در پايان دوازده روز نيز يك روز نشان آشفتگی نهايی و پايان سال را بر خود داشت. در اين روز كار كردن ، و نظام عمومی را رعايت كردن نيز از ميان برمیخاست و شايد عياشیها و “ارجی” باری ديگر برای يك روز باز میگشت. نحسی سيزدهم عيد نشان فرو ريختن واپسين جهان و نظام آن بود”.
دكتر بهرام فره وشی در مورد گجستگی عدد سيزده میگويد:
“در اساطير ايرانی عمر جهان هستی دوازده هزار سال است و عدد ۱۲ هم از بروج دوازده گانه گرفته شده است. پس از اين دوازده هزار سال عمر جهان بسته میشود و انسانهايی كه در جهان هستی وظيفه شان جنگ با اهريمن بوده است به پيروزی نهايی میرسند. از آن پس ديگر جهان مادی وجود نخواهد داشت و آ دميان به جايگاه ابدی خويش ، به عالم مينو باز میگردند. با دا نستن اين موضوع میتوان گفت كه اولين دوازده روز فروردين تمثيلی از اين دوازده هزار سال است و روز سيزدهم تمثيلی از هزارهی سيزدهم میتواند باشد كه آغاز رهايش از جهان مادی است و از اين رو روز سيزدهم میتواند روز باز گشت ارواح به جهان مينوی و روز رهايش كيهانی باشد”.
دكتر مير جلال الدين كزازی نيز در مورد عدد سيزده و روز سيزده بدر نظری دارد كه شنيدنی است. او میگويد:
” يك ديدگاه فرهنگی است كه ما میتوانيم با كند و كاو در باور شناسی و نماد شناسی كهن ايرانی ، ريشهها و خاستگاههای بی شگونی ۱۳ را به در كشيم و بررسيم. در اين باور شناسی پارهای از شمار (اعداد) ارزش نمادين داشته است.
عدد يك (= ۱) در باورشناسی باستانی ايران نشانهی راز آلود خداوند است. عدد دو (= ۲) ارزش آيينی دارد: آسمان و زمين ، نرينه و مادينه و… دو بدين سان ساختار و سرشت آفرينش را برما روشن میدارد.
كاربردهای نمادين عدد سه (= ۳) اين است كه اين شمار به گونهای راز آلود ، آفرينش و پديدهی هستی را نشان میدهد. در باورهای ايران از زادگان سه گانه و يا مواليد ثلاث سخن به ميان رفته ، زادگان سه گانه كانی و يا جاندار است. عدد چهار (=۴) ، چهار گوهر را نشان میدهد. در پنج (= ۵) میتوانيم از پنج حس سخن بگوييم. در شش (= ۶) به شيوهی نمادين جهان آشكار میشود و ما معتقديم پديدههای گِتی شش سويه هستند. اما هفت (= ۷) در ميان يكان از كارآ يی و ارزش و باور شناختی افزونتری برخوردار است. عدد هشت (= ۸) با بهشت در پيوند است. عدد ُنه (= ۹) باز شماری است كه در فرهنگ ايرانی ارزش آيينی ويژهای دارد و از شمار سپند (مقدس ، پاك) است. عدد دوازده (۱۲) در نماد شناسی نشانهی كمال است. دوازده در گروه خودش ارزش بسيار دارد. ما هفت اختر و دوازده برج را داريم. هفت در عدد دوازده گردان است پس اگر دوازده را نشانهی كما ل بدانيم ، اين عدد خجسته ترين خواهد بود، زيرا آرمان آفرينش رسيدن به سر آمدگی و كمال است. پس اگر به شمار سيزده (= ۱۳) رسيديد ، اين همه از ميان خواهد رفت و زمانی كه به چهارده میرسيم ، دوباره گجستگی روی میدهد. ايرانيان از دير زمان روز ۱۳ را از خانه بيرون میرفتند كه بی شگونی اين روز را از خود دور بدارند. شايد يكی از دلايلی كه عدد ۱۳ نزد ايرانيان نحس است و مردم برای فرار از اين نحسی ، روز سيزده بدر را در دامان طبيعت به سر میبرند ، ترويج فرهنگ بد شگونی آن توسط مردم از گذشته تا حا ل است “.
دكتر كزازی در مورد كسانی كه سخت به نحوست اين روز اعتقاد دارند و از آن زيان میبينند ، میگويد: “
اين زيان در گجستگی عدد ۱۳ نيست ، بلكه در باوری است كه آنها به اين گجستگی دارند. باور به گجستگی آن نيروهای درونی و بيرونی با ور را با او همسو و همگرا و كانونی میكند و نيروها اثری بر پيرامون میگذارد “.
و اما پيشينه و انگيزهی عدد سيزده هر چه كه باشد، در ايران هميشه رسم برآن بوده كه روز سيزدهی نوروز – سيزدهی فروردين – تمامی مردم از شهری و روستايی و از هر طبقه و دسته ، بايد از خا نهها بيرون آمده و خود را به دشت و صحرا بسپارند. و ديگر اينكه جايز نيست – حتا برای زما نی كوتاه – به خانههای يكديگر وارد شده و صاحب خانه را گرفتار نحوست نمايند. چنانكه علامه عباسعلی كيوان ، در خاطرات هفتاد سالهاش از باور مردم شهر خود قزوين در اين باره در كتاب خود كيوان نامه مینويسد:
“روز سيزده بدر جايز نبود برای ديد و باز ديد ، به خانهای رفت ، هم صاحبخا نه به فال بد میگرفت و میگفت نحوست را به خانهی من آوردهاند و هم رونده نمیخواست مبتلا به نحوست آن خانه شود. روز سيزده بايد به صحرا رفت. زيرا آن چه بلا در اين سال بيايد ، آن روز مقدر وتقسيم میشود. پس خوب است ما درشهر و خانهی خود نباشيم ، شايد در تقسيم بلا، فراموش شده و از قلم بيافتيم.”
بسياری از مراسمی كه در جشن سيزده در ايران برگزاز میشود ، معانی اساطيری و تمثيلی دارد.
شادی و خنده به معنای فرو ريختن پليدی و انديشههای تيره ؛ مهربانی و روبوسی ، نماد آشتی و استحكام دوستی و پاكيزگی از دشمنی و عداوت ؛ به آب افكندن سبزههای هفت سين به آب رونده نماد فديه به ايزد بانوی آب (آناهيتا) ؛ خوردن غذا در دشت نماد فديهی گوسفند بريان ؛ گره زدن سبزه برای باز شدن بخت ، تمثيلی از پيوند زن و مرد و ادامهی نسل است.
از رسمهای ديگر جشن سيزده بدر كه در گذشته بسيار معمول بوده ، شركت در مسابقات بُرد و باختی به ويژه اسب دوانی است كه ياد آور نبرد ايزد باران با ديو خشكسالی است.
از ديگر رسمهای شوخی آميز روز سيزده كه مشخص نيست نخست از كجا آغاز شده ، دروغ روز سيزده است. چنان كه اروپاييان نيز روز اول آوريل كه به روز سيزدهی فروردين ما بسيار نزديك است ، (هر چهار سا ل يك بار سيزدهی فروردين و اول آوريل برابر میشوند) اين رسم را دارند. بطوريكه روز اول آ وريل سال ۱۹۷۶ راديو فرانسه در اخبار ساعت هفت صبح اعلام نمود كه امروز برج ايفل خراب خواهد شد. با شنيدن اين خبر عدهی زيادی حيران و هيجان زده به محل برج رفتند و در آنجا با اعلاميهی دروغ اول آوريل روبرو شدند.
اينك با آرزوی سيزده بدری شيرين برای تمامی خوانندگان این سایت نوشتار را با چند بيتی از غزل زيبای محمد حسين شهريار كه در روز سيزده بدر سروده شده و به اين رسم اشارهای آشكار دارد ، به پايان میبريم:
قلب تان مهر جهان افروز باد
روز و ماه و سال تان نوروز باد!