هر مديري كارمندي را به دست مي آورد كه سزاوار آن است.
آيا شما اين گفته را قبول داريد، يا اينكه از شيندن آن عصباني شديد؟ آيا اين عبارت ارزش يك بار فكر كردن را دارد؟ وقتي كه كارمندمان بي علاقه است يا انگيزه خود را براي انجام كار از دست مي دهد، غير قابل اعتماد است يا از توانايي كاري بالايي برخودار نيست؟ شما به عنوان مدير كارهاي بسياري را بايد انجام دهيد.
مطمئناً آسان نيست ولي نخست بايد از خود شروع كنيد.
چه بخواهيد و چه نخواهيد شما يك الگو هستيد
شايد بپرسيد كه چرا بايد از خودم شروع كنم. دليل بسيار ساده اي براي آن وجود دارد شما براي كارمندانتان الگو هستيد. حتماً مي خواهيد بگوييد كه اصلاً قصد نداريد كه الگو باشيد، ولي شمانمي توانيد مانع اين كار شويد. همه به شما به عنوان مافوق نگاه مي كنند و خودشان را با كارهايي كه شما انجام مي دهيد، منطبق مي سازند؛ چه مثبت و چه منفي. از اين رو منعكس كردن رفتار و برداشت شخصي خودحائز اهميت است. گاه تغيير دادن برخي از خصوصيات و رفتارهايتان نيز ضروري است. به طور مثال اگر رفتار شما غير منصفانه باشد يا عبوس و بد اخلاق باشيد يا در مقابل، صريح و رك باشيد و حرفتان را با دليل و برهان بيان كنيد، در هر دو صورت كارمندتان اين خصوصيات را از شما مي پذيرد.
برداشتهاي شما بر رفتارتان تاثير گذارند
برداشت هاي دروني ما بر رفتار ما در مقابل ديگران تاثير گذارند و اين نشان مي دهد كه چقدر خودشناسي وهمچنين شناخت برداشتهاي دروني مديران از كارمندانشان اهميت دارد. اغلب برداشتهاي ما، ناخودآگاه بر رفتارما تاثير مي گذارند. در اين حالت برايمان چاره اي باقي نمي ماند چون شناختي از برداشتهايمان نداريم، وليزماني كه شما از برداشت دروني تان آگاهي به دست آوريد و بفهميد كه چه حسي نسبت به ديگران داريد، مي توانيد اين برداشتها و احساسات را در فرم سوالي بررسي كنيد و اگر اشتباه هستند، تا حد امكان آنها را تغيير دهيد.
يك مثال واقعي
فرض كنيم شما بر اين اعتقاديد كه كارمندانتان فقط ضروري ترين كارها را انجام مي دهند و آن هم زماني كه شما پيگير آن مسئله هستيد؛ به همين خاطر از روز نخست به كارمندانتان با يك ديد منفي مي نگريد، چه آنها كارشان را صحيح انجام دهند و چه انجام ندهند. كارمندان شما اين سوء ظن را حس مي كنند و ناخودآگاه در رفتار آنها تاثير مي گذارد. از اين رو آنان در بدترين شرايط، انتظارات شما را برآورده مي كنند.
قضاوتهاي قبلي
شايد به نظر درست نباشد، ولي انتظارات و برداشتهاي شخصي شما برگرفته از قضاوت هاي قبلي خودتان است.
زماني كه شما فرض مي كنيد بيشتر انسانها ذاتاً تنبل هستند، اين امكان بسيار زياد است كه هميشه با كارمندان تنبل سر و كار پيدا كنيد. مديران با ديد مثبت غالباً كارمندان با انگيزه و با ديد مثبت دارند. به همين دليل براي يك بار هم كه شده، برداشتهاي دروني خود را نسبت به كارمندانتان بازبيني كنيد.
مفهوم مديريت از ديد شما
واقعاً مديريت براي شما چه مفهومي دارد و چه دركي از آن داريد؟ هر چقدر در اين امر صادق باشيد، به تناسب آن بيشتر از شناخت خود سود مي بريد. شما مي توانيد با كامل كردن جملات زير مفهوم مديريت را براي خود شرح دهيد:
مديريت براي من يعني …
آنچه كه من مي گويم، …
كارمندان من بايد …
اگر فردي اطاعت نكند …
وظايف من عبارتند از …
وقتي شما اين جملات را به طور صحيح كامل كرديد، مي توانيد به ارتباط واقعي ميان خود و مديريت و همچنين درك درست از مديريت دست پيدا كنيد. به طور مثال شما مي توانيد اولين جمله را اين گونه جواب دهيد كه « هر آنچه من مي گويم، بايد صورت بپذيرد. » اين جمله حكايت از مديريت با قدرت مطلقه دارد. البته شما مي توانيد آن را به گونه اي ديگر و شايد مطابق همين دوره و زمان جواب دهيد « آنچه من مي گويم، نبايد همواره صحيح باشد. » يك بار ديگر ببينيد كه به چه صورتهاي ديگري و البته مطابق با نظر و سليقه خودتان مي توانيد اين جملات را تكميل
كنيد. شايد ديدگاههاي ديگري پيدا كنيد. براي اينكه در اين زمينه اطلاعات بيشتري در مورد خود به دست آوريد، به سوالات زير نيز پاسخ دهيد:
– آيا شما به فكر كارمندان خود هستيد؟
– آيا امكان دسترسي به شما و گفتگو با شما همواره وجود دارد؟
– وقتي كه كارمندان شما سوالي يا مشكلي دارند، آيا نزد شما مي آيند؟
– آيا شما حاضريد كه برخي از شرايط حاكم بر سيستم را تغيير دهيد تا كارمندانتان آسوده تر كار كنند و بازدهي بهتري داشته باشند، حتي اگر براي شما هزينه بيشتر و سختي هايي به همراه داشته باشد؟
قانون انگيزه:
هر چه مي گوييد يا انجام مي دهيد از تمايلات دروني، خواسته هاي شما سرچشمه مي گيرد. پس براي رسيدن به موفقيت بايد انگيزه ها را مشخص كرد تا با يك برنامه ريزي اصولي به هدف رسيد.
قانون انتظار:
اگر با اعتماد به نفس، انتظار وقوع چيزي را در جهان پيرامونتان داشته باشيد آن چيز به وقوع مي پيوندد . شما هميشه هماهنگ با انتظارات تان عمل مي كنيد و اين انتظارات بر رفتار و چگونگي برخورد اطرافيانتان تأثير مي گذارد.
قانون تمركز:
هر چيزي را كه روي آن تمركز كرده و به آن فكر كنيد در زندگي واقعي، شكل گرفته و گسترش پيدا مي كند. بنابراين بايد فكر خود را بر چيزهايي متمركز كنيد كه واقعاً طالب آن هستيد.
قانون عادت:
حداقل ۹۵ درصد از كارهايي كه انجام مي دهيم از روي عادت است. پس مي توانيم عادت هايي را كه موفقيت مان را تضمين مي كنند در خود پرورش دهيم؛ و تا هنگامي كه رفتار مورد نظر به صورت اتوماتيك و غير ارادي انجام نشود، تمرين و تكرار آگاهانه و مداوم آن را ادامه دهيم.
قانون انتخاب:
زندگي ما نتيجه انتخاب هاي ما تا اين لحظه است. چون هميشه در انتخاب افكار خود آزاد هستيم، كنترل كامل زندگي و تمامي آن چه برايمان اتفاق مي افتد در دست خودمان است.
قانون تفكر مثبت:
براي رسيدن به موفقيت و شادي، تفكر مثبت امري ضروري است. شيوه تفكر شما نشان دهنده ي ارزش ها، اعتقادات و انتظارات شماست.
قانون تغيير:
تغيير ، غير قابل اجتناب است و ما بايد استاد تغيير باشيم نه قرباني آن.
قانون كنترل:
سلامتي ، شادي و عملكرد درست از طريق كنترل كامل افكار، اعمال و شرايط پيرامونمان به وجود مي آيد.
قانون مسؤوليت:
هر چه و هر كجا كه هستيد به خاطر آن است كه خودتان اين طور خواسته ايد. مسووليت كامل آن چه كه هستيد ، آن چه كه به دست آورده ايد و آن چه كه خواهيد شد بر عهده خود شماست.
قانون پاداش:
عالم در نظم كامل به سر مي برد و ما پاداش كامل اعمالمان را مي گيريم. هميشه از همان دست كه مي دهيم از همان دست مي گيريم. اگر از عالم بيشتر دريافت مي كنيد به اين دليل است كه بيشتر مي بخشيد.
قانون خدمت :
پاداش هايي را كه در زندگي مي گيريد با ميزان خدمت شما به ديگران رابطه مستقيم دارد. هر چه بيشتر براي بهبود زندگي و سعادت ديگران كار كنيد و توانايي هاي خود را افزايش دهيد، در عرصه هاي مختلف زندگي خود بيشتر پيشرفت مي كنيد.
قانون علت و معلول:
هر چه به دليلي رخ مي دهد. براي هر علتي معلولي است و براي هر معلولي علت يا علت هاي به خصوصي وجود دارد، چه از آن ها اطلاع داشته باشيد چه نداشته باشيد. چيزي به اسم اتفاق وجود ندارد. در زندگي هر كاري را كه بخواهيد مي توانيد انجام دهيد به شرط آن كه تصميم بگيريد كه دقيقاً چه مي خواهيد و سپس عمل كنيد.
قانون ذهن:
شما تبديل به همان چيزي مي شويد كه درباره آن بيشتر فكر مي كنيد. پس هميشه درباره چيزهايي فكر كنيد كه واقعاً طالب آن هستيد.
قانون عينيت يافتن ذهنيات:
دنياي پيرامون شما تجلي فيزيكي دنياي درون شماست. كار اصلي شما در زندگي اين است كه زندگي مورد علاقه خود را در درون خود خلق كنيد. زندگي ايده آل خود را با تمام جزييات آن مجسم كنيد و اين تصوير ذهني را تا زماني كه در دنياي پيرامون شما تحقق پيدا كند حفظ كنيد.
قانون رابطه مستقيم:
زندگي بيروني شما بازتاب زندگي دروني شماست. بين طرز تفكر و احساسات دروني شما ، و عملكرد و تجارب بيروني تان رابطه مستقيم وجود دارد. روابط اجتماعي ، وضعيت جسماني شرايط مالي و موفيت هاي شما بازتاب دنياي دروني شماست.
قانون باور:
هر چيزي را كه عميقاً باور داشته باشيد به واقعيت تبديل مي شود. شما آن چه را كه مي بينيد باور نمي كنيد بلكه آن چيزي را مي بينيد كه قبلاً به عنوان باور انتخاب كرده ايد. پس بايد باورهاي محدود كننده اي را كه مانع موفقيت شما هستند شناسايي كنيد و آن ها را از بين ببريد.
قانون ارزش ها:
نحوه عملكرد شما هميشه با زير بنايي ترين ارزش ها و اعتقادات شما هماهنگ است. آن چه كه ارزش هايي را كه واقعاً به آن اعتقاد داريد بيان مي كند ادعاهاي شما نيست بلكه گفته ها، اعمال و انتخاب هاي شما به ويژه در هنگام ناراحتي و عصبانيت است.
قانون تأثير تلاش:
همه اميد ها، روياها، هدف ها و آرمان هاي ما در گرو سخت كوشي است. هر چه بيشتر تلاش كنيم؛ موفقيت بيشتري كسب خواهيم كرد.
قانون آمادگي :
در هر حوزه اي موفق ترين افراد ، آن هايي هستند كه وقت بيشتري را صرف كسب آمادگي براي انجام كارها مي كنند. عملكرد خوب نتيجه آمادگي كامل است.
قانون حد توانايي :
شايد براي انجام همه كارها وقت كافي وجود نداشته باشد ولي هميشه براي انجام مهم ترين كارها وقت كافي هست. هر چه بيشتر كار كنيم كارايي بيشتري پيدا مي كنيم. اما بايد اموري را بر عهده بگيريم كه در حد توانمان باشد.
قانون تصميم:
مصمم بودن از ويژگي هاي اساسي افراد موفق است. در زندگي هر جهشي در جهت پيشرفت هنگامي حاصل مي شود كه در موردي تصميم روشني گرفته باشيم.
قانون خلاقيت:
ذهن ما مي تواند به هر چيزي كه باور داشته باشد دست يابد . هر نوع پيشرفتي در زندگي با يك ايده آغاز مي شود و چون توانايي ما در خلق ايده هاي جديد نامحدود است آينده نيز محدوديتي نخواهد داشت.
قانون استقامت:
معيار ايمان به خود، توانايي استقامت در برابر سختي ها، شكست ها و نااميدي هاست . استقامت ويژگي اساسي موفقيت است . اگر به اندازه كافي استقامت كنيم، طبيعتاً سرانجام موفق خواهيم شد.
قانون صداقت:
خوشبختي زماني به سراغ ما مي آيد كه تصميم بگيريم هماهنگ با والاترين ارزش ها و عميق ترين اعتقادات خود زندگي كنيم. همواره بايد با آن بهترين بهترين ها كه در درون مان وجود دارد صادق باشيم.
قانون انعطاف پذيري:
در تعيين اهداف خود قاطعيت داشته باشيد، اما در مورد روش دست يابي به آن ها انعطاف پذير باشيد. درعصر تحولات سريع و رقابت شديد، انعطاف پذيري از ضروريات است.
قانون خوشبختي:
كيفيت زندگي ما را احساسمان در هر لحظه تعيين مي كند واحساس ما را تفسير خودمان از وقايع پيرامونمان مشخص مي سازد، نه خود وقايع. هرگز براي اين كه تجربه خوشي از دوران كودكي داشته باشيد دير نيست. كافي است گذشته را مرور كنيد و روشي را كه براي تفسير تجربيات خود داشته ايد تغيير دهيد.
قانون تعجيل :
ما همواره دوست داريم كه هر چه زودتر به آرزوهايمان برسيم، به هميت دليل است كه در تمام عرصه هاي زندگي بي قراريم.
قانون فرصت:
بهترين فرصت ها اغلب در معمولي ترين موقعيت هاي زندگي مان به وجود مي آيد. پس بزرگترين فرصت ها به احتمال زياد هميشه در دسترس ماست.
قانون خود شكوفائي:
شما مي توانيد هر چه را كه براي رسيدن به اهداف تعيين شده خود به آن نياز داريد بياموزيد. آن هايي كه مي آموزند توانا هستند.
قانون بخشندگي :
هر چه بيشتر ، بدون انتظار پاداش به ديگران خدمت كنيد خير و نيكي بيشتري به شما مي رسد، آن هم از جاهايي كه اصلاً انتظار نداريد. شما تنها در صورتي حقيقتاً خوشبخت خواهيد شد كه احساس كنيد به دليل خدمت به ديگران انسان با ارزشي هستيد
سایت شهرستان کازرون
امروزه يافتن يك همسر مناسب بيشتر شبيه بازي با يك ماشين قمار مي باشد. در حقيقت انتخاب همسر بدون شناخت جنبه هاي شخصيتي خود يك ريـسك مــار ميرود. بنابراين تعجبي ندارد اگر بـسـيـاري از افـراد، ديـگر تحمل بازي عشق را ندارند و از انـجام تجربه هاي بـعدي سر باز مي زنند.
مساله اصلي درانتخاب همسر اين است كه اگرشخصيـت طرفين با هم همگوني نـداشـتـه باشـد، آن رابـطـه ديــري نخواهد پاييد. بنابراين براي داشتن يك زندگي لذت بخـش و ماندني بايد زماني را به شناختن خود ونوع شخصيتتان اختصاص دهيد. بعد از شناخت خود بهتر خواهيد توانست همسر دلخواهتان را انتخاب كنيد.
بـراي پـي بـردن بـه شـخصـيت، يـك سـايت اينترنتي رايگان وجود دارد كه در ادامـه آن را معرفي خواهيم كرد.
خود را بشناسيد
تصور كنيد در حال خريد كردن مي باشيد و در قفـسه هـاي يك فـروشگاه دنبال يك جفت كفش مناسب براي خود مي گرديد. آنچه كه باعث ميشود تا از خـريدن مثلا” كفشي به رنگ نارنجي روشن خودداري كنيد، مطلع بودن از اوليت ها و تقدم هاي شخصيتي خود است.
در مورد انتخاب همسر نيز همين اصـل بايـد رعـايـت شـود. هيـچ دليـلي وجـود نـدارد كه انسان با كسي كه هيچ تناسبـي با شـخصـيت او نـداشـتـه و هـرگز نـيـز نخواهد داشت همنشين و هم خانه شود. در عين حال شما تا زمانيكه به شخصيت خود پي نبرده ايد هيچ گاه نخواهيد توانست تشخصيص دهيد كه آيا فردي مـناسـب شـما هسـت يا خير. پيش از اينكه به مسير انتخاب همسر قدم بگذاريد دو مسـاله را بايد براي خود مشخص نماييد: نوع شخصيت و نوع عشق
خودتان را تست كنيد
بـراي درك نـوع شـخصـيت، در سـايت ياهو يك آزمون اينترنتي كامل وجود دارد كه شـمـا مي توانيد براحتي و بصورت رايگان از آن استفاده كنيد. (درصورت آگاهي داشتن از زبان انگليسي )
آزمون
به شما امكان مي دهد ظرف مدت تنها ۱۰ دقيقه تصـويري روشن از شخصيت خود ترسيم نماييد. اين آزمون بخوبي مي تواند سرنوشت زندگـي عمومي و عشقي شما را تغيير دهد.
برخلاف آزمونهاي چند گزينه اي رايج، آزمون ياهو مانند يك بـازي مالتي مديا بوده كه در آن شما از طريق يك سري تصاوير، صداها و نقاشي ها مورد آزمون قرار مي گيريد.
در اين آزمون شما بايد به همه سوالات كاملا توجه كنيد و با دقت كامـل بـه آنـها پـاسـخ دهيد. اين سوالات به شما كمك ميكند كه همه جنبه هاي زندگي خود را مـورد آزمايش قرار دهيد.
با شركت در اين امتحان خودتان را بيشتر خواهيد شـنـاخت و هـمزمان خواهيـد فـهمـيد كه درون همسر آينده خود به دنبال چه مي گرديد.
نوع شخصيت شما
بطور كلي نوع شخصيت و نوع عشق به چند دستـه مشـخص تقسيم مي گردد. هريك از ما داراري يكي از اين انواع مي باشيم. در صفحه بعد بطور مختصر اين نوع ها را بيان مي كنيم.
انواع شخصيت
- جستجو گر: ماجرا جو و مخاطـره طـلب. او تـرسي از برهم زدن قوانين و عادتها ندارد.
- رهبر: يك انسان اهل ريسك كه دوست ندارد هيچ فرصتي را از دست بدهد. يك رهبر هميشه نسبت به هوادارانش بي نهايت با وفا و صادق است.
- سنت گرا: با تـجـهـيز به حـواس پـنجگانه و بـكـارگيري مهارتهاي عملي در طلب پايداري و استواري است. دوستانش او را قابل اعتماد مي پندارند.
- فرد گرا: در مسيـرهايش مستقل است. او شخصي كنجكاو و مملو از شگفتي و مسائل غير منتظره مي باشد.
- ياغي: يك قـلب شـكاك كـه روحـيـه ستيزه جويي داشته و فقط از خود طرفداري مي كند.
- بخشنده: انساني بسيار سخاوتمند كه دوست دارد همه را ياري و كمك نمايد.
- خالق: كنجكاو و احسـاسـاتي بـه هـمراه مـزاجـي آتشين، دوست دارد از طريق موازنه، جهان را به مكاني مناسبتر مبدل كند.
- قهرمان: يك بـرنـده طـبـيعـي، قـهــرمان با سختيها و مشقات زندگي با تحمل و شجاعت برخورد مي كند.
- پشتيبان: آرام و منطقي، ديـگران بـه او اطـميـنان كرده و نقطه اي قابل اتكا براي خود مي دانند.
- يكسان ساز: فردي بـا تـجربه و تـوانا كه ميتواند خودش را با هر وضعيتي تطابق دهد.
- ملاحظه گر: ذاتا” محـتـاط و هـوشـيـار اسـت. مـوقـيـعت ها و ديـگران را پيش از انجام اعمال نابهنگام، مشاهده و مراعات مي كند.
انواع عشق
- رومانتيك. اگر شـمـا آدمـي رمـانـتـيك هستيد، عشق همه چيز شما است؛ يك ارتباط عميق بين معنويت، جنسيت و احساس.
- احساسي. عشق شما شديد و آتشين است. در لحظه زندگي مي كنيد.
- مقدر: باور داريد كه عشق از قبل مقـدر و تعيين شده است و روح همسر، شما را به تكامل مي رساند.
- خود انگيز: عشق در نظر شما كاملا” طبيعي و براي سرگرمي تصور مي شود؛ اگر چنين نباشد احساس خوبي نسبت به عشق نخواهيد داشت.
- مشهود: بسيار اساسي، آنچه كه شما بـه دنـبـالش مـي گرديد همدمي ابدي براي تمام مدت عمر است، عشقي پايدار كه هميشه همراه شما خواهد ماند.
- محتاط: ذاتا” واقع بين هستيد مي دانيد كه در عشق رنج و جـدايي وجـود دارد ولي اين باعث عدم درگير شدن شما نميگردد.
خود را تجزيه و تحليل كنيد
در انتهاي امتحان نتايج حاصله در اختيار شما قرار گرفته و بطور كامل از نوع شخـصـيـت خود و رفتارهايي كه باعث شكل گيري رفتار شـما شـده است مـطلع خـواهيد شد. بــه علاوه نمودارهايي كه معرف تعداد افراد مشابه با شخصيت شما است و نيز نمودارهـاي مقايسه اي بين شما و افراد هم سنتان نشان داده خواهد شد. بعد از اينكه نتايج نوع شخصيت و نوع عشق را بطور جداگانه مشاهده نموديد ميتوانيد ارتباط شخصيـت خـود را با نوع عشقتان مورد سنجش قرار دهيد.
نتايج را بكار ببريد
درك نوع شخصيت باعث مي شود خودتان را بهتر شناخته و نتيجتا” در انتخاب همسر آينده موفقتر عمل كنيد. اگر قبلا” ازدواج كرده ايد، آزمـون به شما كمك خواهـد نـمـود تـا تفاوتهاي ذاتي و اساسي بين خود و همسـرتـان را فهميده و درك بهتري از احساسات خود جهت حل آسانتر مشكلات پيدا نماييد.
آشغالا رو بردي بيرون؟ كي صندلي رو اينجا گذاشته؟ بـه چي داري فكر مي كني؟ گوشت با منه؟ ” همه ما با ايـن سوهان روح آشنايي داريم — بعد از يك روز خسته كننـده به خانه برميگرديد و هنوز زمين نشسته شروع ميشود.
هميشه اينجـوري نـبـوده. درسـتـه؟ هـمـسر شـمـا عـادت داشت وقتي ساندويج از دستتان مي افتاد بخـندد و زمين را تميز كند و فكر ميكرد وقتي با كفشهاي خود در اتاق راه مـي رويـد چقدر جالب است. خوب البته كه اين طـور بـود،حداقل همسرتان مي خواست شما آنگونه برداشت كنيداما همان طـور كه همه ما ميدانيم، جنس مؤنث اگر نابـغه نباشد، زيرك و باهوش است و همسرشما ازاين موضوع آگـاهـي داشـته كـه براي بدام انداختن و پايبند نمودن شما مجبـور اسـت امـيـال خـود را سركوب نموده و از ابراز عقيده در مورد ناپختگي ها و خطاهايتان صرفه نـظـر كنـد. اكنون كه دم به تله داده ايد، ممكن است دچار دردسر شويد.
بگذاريد موضوع را بشكافيم؛اغلب زنها هميشه در حال نق زدن، و اغلب مردها هميشه در حال فريب دادن هستند. خيـلي راحـت بـگويـيـم، ايـن طبـيـعت بـشر است. همچنين مي توانيد خاطر جمع باشيد كه آنچه كه همسر شما در موردش به نـق زدن مي پردازد خطاي خود اوست. بسيار خوب، بسيار خوب، فقط در ۹۹ درصد از موارد تقصير او است. احتمالا وي تصور نموده داراي مـقداري اضافه وزن شده و براي كاهش وزن به دليلي نياز دارد، اما مـطمئـن باشـيد كه شما آن نفري نيستيد كه بايد قرباني خبر ” چاق شدن” او گرديد.
بنابراين از آنجايي كه ما مي دانيم زن ها بـدون هيـچ دلـيل مشخصي شروع به نق زدن مي كنند، مـمكن است بخـواهيم علت واقـعي اين عــمل آنها و چگونگي برخورد با آن را بياموزيم.
چرا او نق ميزند
بـهمين زودي احساس گناه نكنيد چـون احتـمال اينكه نق زدنهاي او ارتباط بسيار كمي با شما داشته باشد زياد است.اما انصافا، اگـر او ۱۰ بار از شما “خواهش” كرد كه سطل آشغال را بيرون بگذاريد و سپس “گـفت” كه آن كار را انجام دهيد پيش از اين كه خودش آن را خالي كند ولي شما اهميت نداديد، آنگاه در ايجاد مشكل مقصر خواهيد بود.
طبيعت زنانه
اغـب زنـان نق مي زنند چون اين عمل جزء طبيعتـشان است. آنهـا در مـحـيـطـي رشــد يافته اند كه در اطراف خود بسياري از زنـان را در حـال نـق زدن ديده اند و به آنها آموخته شده است كه بهترين راه رفتار با مردها همين است. اين موضوع در مورد زنـانـي كـه در حال بالغ شدن مي باشند بيشتر صدق ميكند، چراكه اكثر آنها بر اثر شستشوي مغـزي تـوسط عواملي همانند برنامه هاي تلويزيوني كه اغلب كوتاهي ها و كاستيهاي مـردان را متذكر ميشوند، مستعد نق زدن ميگردند.
بزرگنمايي مسائل
گاهي اوقات زنها بخاطر يك موضوع ظـاهرا بي اهميـت نق ميزنند فقط به دليل اينكه آنرا بزرگ نموده و پر اهميت جلوه دهند. همسرتان مي دانـد كـه ايـن نـق زدنـها باعث آزرده خاطر شدن شما مي گردد و از اين عصبانيت براي فرونشاندن آنچيزي كــه در اصل باعث آزردگيش شده است، استفاده ميكند.
غير منطقي بودن
پذيرشش اندكي مـشكل اسـت ولـي بـايد قبول كنيد كه اكثر زنها كمي در افكار و اعمال خود غير منطقي مي بـاشـنـد. بـنـابرايـن بـه يــاد داشته باشيد كه وقتي نق زدن شروع مي شـود مـمـكن است بر اساس تفـكرات و بـرداشـتـهاي غيـر منطقي بوده باشد. زياد موضوع را جدي نگيريد.
انواع اشخاص نق زن
بيگناه: چنين شخصي منظور واقعيش نق زدن نيست. همسرتان مي خواهد براي آگاه نـمودن شــما از برخي از مسائل آنها را به گـونه اي مـطـرح كـنـد كـه عـصـباني نشويد و مجادله اي صورت نگيرد. احتمالا نيت و قصدش خير است، و فـقط كمي براي رسيدن به اين هدف بايد تلاش كند.
حراف: چنين فردي بنظر ميرسد هيچگاه توقف نكند. اما نق زدنهاي او بندرت تبديل بــه مجادله و نزاع ميگردد چرا كه شما احتملا ياد گرفته ايد كه چگونه با او كنار بياييد.
معما گو: واي، نق زني كه بدون نق زدن نق ميزند ( ايـن جـمـله را ۵ بار سريع و پشت سر هم تكرار كنيد ). او چيزهايي شبيه به اين مي گـويد: ” دوسـت داري سعي كني و حـدس بزني چرا بشقابهاي سبز توي كابينت نيستند؟”. شما نميدانيد او در مـورد چـي صحبت ميكند، و او مي داند.
سه پيچ: اگر درحاليكه جيغ ميزند مغزتان را منفجر نكند،با خوش اقبالي روبرو شده ايد. هنگاميكه نق زدن شروع مي شود، گـويي كنار گوش شـما شـيپور نــواخته شده، اتاق تاريك تر شده و شما مي دانيد كه چه اتـفاقي قرار است بيفتند در حالي كه جايي براي فرار و گريختن پيدا نمي كنيد. تحقيقات عملي صورت گرفته در آزمايشگاه هاي مردمان يـك مـدرك قـطـعي را مـشخص نـمود كه چنين افرادي همدستان واقعي و وفادار شيطان هستند!!!
چگونه مي توانيد مشكل را حل كنيد؟
اگر تصميم گذران ادامه زندگي با همسر خود را داريد، بايدبدانيد كه چگونه نق زدن ها را پيشبيني، حل و پيشگيري نماييد. در اين بخش با اين مسائل آشنا خواهيد شد:
آن را پيش بيني كنيد
۱ – اگر بـدون اينكه تماس بگيريد داريد دير به خانه برمي گرديد، خود را آماده نق شنيدن كنيد. برايش گل آورده و بگوييد كه براي پيدا كردن يك مغازه باز جـهت خريـدن گـل مـجـبـور شديد كلي رانندگي كنيد.
۲ – اغلب زنها در هنگام عصبانيت از خود علائمي ساطع ميكنند. اگر او بطور غير معمول ساكت است، شما را تحويل نميگـيرد و يا كـلا متـفاوت از روزهــاي ديگر بنظر مي رسد، وقت آن است كه به سراغ باد بزن برويد.
۳- به او گوش دهيد. چه بخواهيد باور كنيد چه نخواهيد، اغلب زنها آنچه كه به خاطرش دچار آزرده خاطري شده اند را معمولا يك يا دو بار به ما گوش زد ميكنند؛ ما حرف آنــها را نمي شنويم فقط بدليل آنكه آنها بصورت رمز گونه بخصوصي صحبت مي كـنـند كـه فقط براي زن هـاي ديـگر قـابـل فـهم است. اما اگـر واقـعا درست گوش دهيد، ممكن است به اندازه اي كه بتوانيد خود را از دست نق زدنهاي جان كاه نجات دهيد، متوجه حرفهايــش بشويد.
مشكل را حل كنيد
۱ -روش خـارج از محدوده. هــمگي ما اين متد را بطور ناخود آگاه انجام مي دهيم، فقط بايد تا آنجايي مهارت كسب كنيد و به اندازه اي استعداد داشـتـه بـاشـيد كه هنگام اجرا هـمسرتان متوجه نشود كه داريد از اين روش استفاده ميكنيد. روش كار ايـن اسـت كـه سر خود را بعلامت موافقت تكان دهيد، در حالي كه حتي متوجه يك كلمه از حرفهاي او نمي شويد لبخند زده و با او موافقت كنيد. از يك گـوش بـشـنويد و از گـوش ديـگر بـيرون دهيد. فقط آماده جواب دادن به سؤال ” گوشت با منه؟” باشيد اما اگرپرسيد “بگو چي گفتم؟”، خدا به شما رحم كند.
۲ -روش “حق با تو است”. ايـن متــد تـاثير شگفت آوري دارد. وقتي شروع كرد، سـريـعا قضيه را فيصله ميدهيد. “ميدونم عزيزم بايد هفته پـيش چمن اضافه باغچه رو مي زدم، بعضي وقتها حتي نمي دونم چرا يادم ميره اين كار ساده رو هم انجــام بدم.” احتمالا او از شنيدن اين جملات متحير شده و شما جان سالم بدر خواهيد برد.
از آن پيشگيري كنيد
۱ -عملي غير منتظره انجام داده و هرگونه عامـل بـالقوه نق زا را خنثي كنيد، خود را به انواع و اقسام سلاح هاي ضد نق مجهز نماييد.
۲ -قبل از اينكه نق زدن شروع شود سعي كنيد بفهميد او از چه چيزي عصباني است و مشكل را حل نماييد. اگر پيش گيري كنيد همسرشما بهانه اي براي نق زدن پيدا نـكرده و ميتوانيد وقتتان را براي مسائل مهمتري همانند بازي Medal Of Honer صرف نماييد!
۳ – به رابطه تان پايان دهيد.اگر نق زدنها بمرحله اي رسيد كه ديگر تحمل آنرا نداشتيد و با وجود تلاشهاي بسياري تغييري حاصل نـشد، مــمكن است زمان آن رسيده باشد كه به رابطه خود پايان دهيد. البته اين آخرين راه حل است.
جمع بندي كلي
همانگونه كه قبلا اشاره شد، همسر شما بي دليل شروع به نق زدن ميـكند؛ اين يكي از مسـائلي است كه در روابـط طولاني مدت بايد بهايش را پرداخت كنيد. پس اين كاملا به شما بستگي دارد كه تا چه اندازه بتوانيد مشكل را حل كنيد.
بياد داشته باشيد اگر واقعا ميخواهيد همسرتان را براي خـود نگهداريد، بايد او را بـهمراه همه عيوب و كاستي هايش بپذيريد، اما اگر نق زدن ها و مشاجرات كامـلا جـاي اوقـات خـوش را گـــرفته و ديگر از دست شما كاري بر نمي آمد، بايد فكري اساسي بنماييـد… بنابراين مي توانيد جستجوي جديدي را براي يافتن يك زن جديد كه بر سر شما نق بزند آغاز كنيد!
یا حق
داشتن تعادل در همه جوانب زندگي ميتواند در سرنوشت و مـوفقـيـت شـمـا تاثير بسياري داشته باشد. يك زندگـي مـتعـادل در بــرگيـرنده شغل خوب، همسر مناسب، روابـط كـارآمـد و دوستان مفيد مي باشد. اين فاكتورها از طريـق دور انديشي و كسب تجربه به راحتي قابل تحقق اسـت. فقط كافي است تصميم گرفته و در راه خود استوار باشيد. در ادامه ۱۰ روش ايجاد تعادل در امور مختلف را ميخوانيد.
۱- پيشنهاد تحول در كار را با كارفرماي خود در ميان بگذاريد: كـارفـرمايان خواهان پيشرفت و ترقي، همواره از ارزش يك كارمند خوب آگاه مي بـاشـنـد. تـغييرات مي تواند شـامـل كـار پاره وقت، تقسيم كـار و يا برقراري ارتباطات راه دور باشد. نخـستـيـن اقـدام شما تحقيق درباره خط مشي و شيوه رسيدگي به درخواستهاي كـارفرماي خود بوده و پس از آن به سراغ او بـرويد. در ايـن حالت شما خود را مجهز به اطلاعات كافي و يك طرح سازنده نموده ايد.
۲- شغل خود را تغيير دهيد: بالطبع برخي شغل هـا تـنـش زا تـر و و قـتگيـرتـر از ديگر شـغلهـا مـي باشند. اگر شـما بـه زمـان بـيـشتري براي خود و خـانـواده تـان نـيـاز داريـد اكنون زمان آن فـرا رسيده كه بدنبال يك شغل كم دردسرتر و انـعطـاف پـذير تـر در زندگي خود باشيد.
۳- آهسته تر گام برداريد: زندگي براستي كوتاه و زودگذر ميباشد. پـس اجـازه ندهيد كـه امـور زنـدگي بـسرعت از مقابل ديدگان شما گذر كنند. از حركت باز ايـسـتيد تـا قادر بـاشيد از امور و افراد پبرامون خود بيشتر لذت ببريد. در كـار زمـان بـيشـتري را مـيـان دو جـلسه اخـتـصاص دهـيـد. بــراي هر آخر هفته خود برنامه ريزي نكنيد و سـعـي كـنيد راه هايي را بيابيد كه از امور استرس آور به دور باشيد.
۴- مديريت زمان خود را بهبود بخشيد: از پشت گـوش انـدازي كـارها خودداري كنيد. بـراي اغـلـب افـراد اسـتـرس و تنش حقيقتا از بي نظمي، بهم ريـختـگي و پشـت گـوش اندازي كارها نشات ميگيرد. بياموزيد كه اهداف واقع بينانه تري را در زنـدگـي دنبال كرده و سپس خودتان را وقف آنها گردانيد. آنـگاه نـه تنـها احسـاس تـنـش كمتري خواهيد كرد بلكه كارهايتان سامان خواهند يافت.
۵- مسئوليتها را تقسيم كنيد: با آنكه برخي اوقات ما چنين مي پـنـداريم كـه تنها اين خود ما هستيم كه توانايي و صلاحيت انجام كاري را دارا مي باشيم، امـا بـيشـتر اوقات صحت ندارد. ازشريك و يا اعضاي خانواده خود بخواهيد كه در مسئوليت هاي شخصي و خانوادگي به شما ياري برسانند. مسئوليت مراقبت و نگهداري فرزندان و يا والـدين نبايد تنها بدوش يك فرد باشد.
۶- بـراي امـور بـي اهميت خود را عذاب ندهيد: هـرچنـد عـمـل بـه آن از گـفـتـنـش دشـوارتـر مي باشد اما براي يكبار هم كه شده كارها را به حال خود رها كنيد. مـگـر چه اتـفـاقي روي ميــدهد اگر هر روز ظرفها شسته نگردند و يا هر هفته خانه پاكيزه نـگـردد؟ بياموزيد كه اموري كه زياد در زندگي شما تاثير گذار نميباشند را شنـاسايي كرده و آنها را به حال خود رها كنيد بدون آنكه خود را براي انجام ندادن آن كار سرزنش كنيد.
۷- گزينه هاي خودتان را كنكاش كنيد-كمك بطلبيد: اگر در مسـئوليت هاي خانواده خود غرق شده ايد و اگر اسطاعت آن را نداريد، كمك بخواهيد. براي فرزندان خود پرستار استخدام كنيد و يا براي خودتان از يك مشاور كمك بطلبيد. در بـيـشتر مـوارد شما گزينه هايي در اختيار داشته اما براي يافتن آنها به صرف زمان نياز داريد.
۸- مسئوليت قبول كنيد-اولويتها را مشخص گردانيد: بـرخي اوقـات براي ما آسانتر است كه خود را غرق كارها كرده تا آنكه فهرستي از اولويتهاي كاري كه بايد انـجام پذيرند را تدارك ببـينيم. يك فـهرسـت را برنامه ريـزي كـرده و آن را اولـويت بندي كنيد. سپس به تربيت اقـدام بـه انـجام آنـها نـماييد. شـما از آنكه كارهاي انجـام گرفته را از فهرست خود يكي پس از ديگري خط زده و حذف مي كنيد احساس رضايت لذت بخشي خواهيد كرد.
۹-ساده زيستي را بياموزيد: زيـاده طـلبـي و قـبـول مسئوليت و وظـايـف بـيـش از حد جزئي از سرشت و ماهيت انسانها ميباشد. راهـي را بـيابيد كه زندگي خود را ساده تر گـردانـيـد. شـيـوه زنـدگي خود را متحول سازيد. از بي نظمي ها و لوازم بي استفاده خود در زندگي و منزلتان خلاصي يابيد.
۱۰- سخن آخر همان اعتدال و توازن در زندگي ميباشد: بـايد اعتدالي كه مناسب شما ميباشد را بيابيد. موفقيتهاي خود را جشن گرفته و شكستهـاي خـود را فـرامـوش كنيد. زندگي يك فرايند مي باشد در هيچ كاري افراط و تفريط نكنيد.
هرفردي موفقيتهاي خويش را براساس يك مقياس نسبي مورد سنجش قرار مي دهد. مـوفـقـيـتـهاي كـوچـك بـرخي اشخاص درنظر برخي ديگر ممكن است بزرگ جلوه نمايد؛ اين كاملا بستگي بنوع تربيت، تحصيلات و شرايط مـوجود در زندگي شما دارد. تا زمانيكه به اهداف خود دست يافته و براي بهترين بودن سختكوشي مي كـنـيـد، فـردي موفق محسوب ميشويد. اين اصل مطلب است.
با اين حال افرادي نيز وجود دارند كه نمي توانـند به سطـح رضايت بخشي ازموفقيت دست يابند. ضعفهايشخصيتي و يـا خـصوصـيات از پـيـش تعيين شده زندگي آنها،مـوانـع اصـلي راه چنين انسانهايي بشمار مي رود. اگر در زندگي خـود شـرايـط دشـواري را تـجربه كرده ايد، نگاهي به اين صفات و موقعيت ها بيندازيد تا ببينيد در حال آماده نمودن خود براي شكستهاي بيشتر ميباشيد يا خير.
پشت گوش اندازي
ممكن است يكي از اصليترين اهريمنان عامل نابودي شما در تحصيل و زندگي شغلي، طفره رفتن و به تعويق انداختن امور بوده باشد. افرادي كه علامت مزمن اين “بـيـمـاري” در آنها ديده ميشود، مايلند با اين جملات توجيه كننده كه ” تمام كردنش كاري نخواهد داشت” و يا “نگران نباش، وقت براي انجام دادنش بسيار است”، كارها و وضايفشان را براي هميشه از سر خود باز كرده و به تعويق بيندازند.
اگر كاري در حد و اندازه قابليتهايتان به شما روي آورد ولي به دليل عذر و بهانه هاي ذكر شـده از انجام آن ممانعت بعمل آورديد، قطعا” پشت گوش اندازي مشكل اصـلي بـوده و بايد مرتفع گردد. احساس ميكنيد كه زمان در اختيار شما اسـت، اما هنگامي كـه وقـت موعود نزديك مي شود، براي اتمام كار بسرعت هجوم مي آوريد و نتيجه آن خواهد شد كه آن طور كه در ابتدا مد نظرتان بود از انجام عمل مورد نظر باز خواهيد ماند.
فرد پشت گوش انداز معمولا انساني تنبل و سست مي باشد. او براي همه چيز عذر و بهانه داشته و با اينكه توانايي و ابزار انجـام امـور را در اختـيـار دارد، از اتـمام آنـها طـفره مي رود. كار كردن با چنين اشخاصي غير قابل تحمل است و نه تنها كاستي و سستي آنها باعث اختلال در كارها ميگردد، بلكه كارمندان فعال ديگر نيز مـمكـن اسـت به چنـين خصيصه اي دچار شده و رويه آنها را در پيش بگيرند.
ترس از موفقيت
مانع اصلي ديگر واهمه داشتن از موفقيت است. با اينكه چنين افرادي دقيقا” مي دانند كه براي موفق شدن به چه چيزي نياز دارنـد، امـا بدليل داشتن ترس از موفقيت قادر به رسيدن به اهداف والاي خود نيستند. در نـظـر ايـشـان راه پـيـش رو، مـخـوف و رعـب آور ميباشد. نگراني از آينده و همه مسائلي كه در نهايت گريبانگير او خواهد شد، منجر به فقدان بصيرت و بازماندن آنها مي گردد؛ مـخـاطرات ذاتـي روند تجارت، رام نشدني بنظر خواهد رسيد.
فرصت هاي ترقي در محل كار ممكن است پيش بيايند، اما فردي كه از موفقيت وحشت داشته باشد قادر به گرفتن ترفيع نخواهد بود. او بهانه مي آورد كه مسؤليـتـهـاي شـغـل جديد زياد و خارج از توانايي هايش است. اينگونه اشخاص ميلي به بالارفتن از پله هاي ترقي ندارند.
وقتي آينده نا معلوم باشد، اين وحشت شدت بيشتري پيدا ميكند. بايد پذيرفت افــرادي كه داراي چنين ترسي نميباشند روزهايي پيش رو دارند كه در آنها آينده ترسناك جــلوه مينـمايد، بنابراين ميتوان متوجه شد اشخاصي كه فاقد مكانيزمي مناسب براي برخورد و رويارويي با چنين موقعيتي مي باشند، چگونه احساسي خواهند داشت.
تشخيص و حل اين مشكل آسان تر از برخورد با پشت گوش انـدازي است. بـا كمي هم محوري و اندكي صبر و شكيبايي فردي كه از پذيرش مسؤليتهايي كــه موفقيـتـش را به همراه خواهد داشت وحشت دارد، ميتواند شرايط را به نفع خود تغيير دهد.
وسواس
افراد موفق داراي خصوصيتي مشترك هستند و آن قابـليـت تمركز بر انديشه هاي بـزرگ ميباشد. براي بسياري اتخاذ چنين ديدگاهي مشكل است چرا كه خود را كاملا” محدود و متعهد به انجام كارهاي جزئي و كوچك ميـنمايند. تلاش زياد براي انجام كارهاي جزئي زيان آور است چرا كه زاويه ديد را محدود خواهد كرد. اگر براي اتمام هر كار كوچكي مصر باقي بمانيد، هرگز قادر نخواهيد بود به اهداف والاي خود دست پيدا نماييد.
اگر يك كارفرما كاري را به يكي از كارمندان سخت كوش خود محول كرده و آن كارمند ديد وسيع نداشته باشد، بطور يقين كارمند مربوطه در مورد هر موضوع بي اهميت آن پروژه دچار تنش و فشار رواني شده و در به نتيجه رساندن كار دچار كندي خواهد گـرديد. ايـن حالت در اصطلاح احساس وسواس فكري-علمي ناميده و بـاعـث كـاهـش قـابل ملاحظه خلاقيت و كارايي مي شود.
اينگونه افراد،سخت كوشي و تلاش زياد را لازمه زندگيشان دانسته اما عزم و اراده خود را براي كاربرها و مصارف مفيد بكار نميبندند. تنظيم دقيق مهارتهاي مديريـت زمـانـي در برطرف كردن اين مشكل كمك فراواني خواهد نمود.
نا امني
افراد ضعيف و سست بنيان بعلت داشتن احساس ناامني،در كارشان پيشرفتي حاصل نميگردد. شايد يكي از دلايل عدم موفقيت اينگونه انسانها در بي ميلي آنها براي نشان دادن برش از خودشان نهفته شده باشد. علت ترس نيست؛ فقدان اطميـنان و اعـتـمـاد باعث عقب ماندن آنها ميگردد. براي مثال عدم برخورداري از تجربه در بخشي بخصوص، مي تواند موجب پديد آمدن احساس عدم اعتماد به نفس در فرد شود.
مثال بيان شـده در قـسمت قبل در اين مورد نيز قابل بيان است با اين فرق كه كارمند از هـمـان ابـتـدا اصلا” از انـجـام كـار مـحولـه امـتـنـاع ورزيـده و با بهانه آوردنهاي گوناگون به كار فرماي خود اينگونه القا ميكند كه نمي تواند از عهده چنين مسؤليتهايي برآيد.
در اينـجا نـيـز مـسئله هزينه فرصت از دست رفته مطرح است. برخي افراد مايل نيستند براي پيـشرفت و تـرقي دادن مـوقـيـعت شـغلـيـشان در زمان مـحدود خـود بـه داد و ستد بپردازند اما اينگونه گزينه ها و پيشنهادات كاري بخشي از زندگي مـحسـوب ميـگـردنـد. بنابراين ببينيد كه چه چيزي براي شما بيشتر اهميت دارد و با اطمينان خاطر تصميمـي مناسب بگيريد.
اطرافيان
ممكن است شما همه شرايط لازم براي منعكس نمـودن فردي موفق از خود را دارا باشيد، اما آيا دوستانتان شـما را در اين راه همراهي ميكنند؟ ممكن اسـت آنـها ديـدگـاه مـتـفـاوت و مـتـضـادي از مـوفـقيت نسبت بشـما داشـتـه باشند. ( و يا اصلا” ديـدگاهي نداشته باشند ) دوسـتـان به علت تاثيرات منفي راه رسيدن بـه موفـقيـت را برايتان سخت و دشوار ميكنند.
برخي از اطرافيان حتي ممكن است متوجه پـتـانـسيـل و استعدادهاي نهاني شما نشده و باعث زمين خوردگي وترديد در قابليتها و تواناييها گردند. حتي براي نامزد و يا همسرتان ممكن است اين تصور بوجود آيد كه توانمنديهاي شما هنـوز بـراي خودتان ثابت نشده و اين ميتواند به بدبيني آنها نسـبت بـه آيـنـده تان منجر گردد. اين موضوع ممكن است باعث نا اميدي و تضعيف روحيه شود، اما بياد داشته باشيد كه نبايد ديگران را مقصر بدانيد؛ شما فقط يك قرباني بيگناه نيستيد.با وجود ابراز بي اعتنايي آنها هنگام بيان ايده هاي كاري جديدتان،بخاطر داشـته باشيد كه اين شما هستيد كه چنين همراهاني را در آن لحـظـه و لـحـظـات آتي براي خود برگزيده ايد.
اگر اين گونه روابط دوستي برايتان اهميت دارد، كاري كه بايد انجام دهيد همسو نمودن دوستانتان با سيستم و خط مشي خود است.چنانچه توانـستـيد متقاعدشان كـنيد كه انساني شايسته اعتماد و اطمينان ميباشيد، آنها را دوستان واقـعـي خـود دانسته و در غير اينصورت براي هميشه از زندگي خود بيرونشان كنيد.
فقدان منابع
هيچ چيزي ناهنجار تر از اين مـوضـوع نـيست كه انسان با وجود داشتن همه قابليـتهاي لازم جـهت رسـيدن بـه مـوفقيت، فقط بخاطر عوامل خارج از كنترل خود، از پيشرفـت باز ماند. فقدان منابع مالي و يا كمبود زمان بدليل نگهداري از خانواده و يا مسؤليتهاي ديگر ميتواند يك قاتل واقعي باشد. رشد كـردن زيـر خـط فقر و يا تامين نمودن نزديكاني كه به شما نيازمند هستند، آينده را بسيار متفاوت از آن چـيـزي كـه در تصـورتـان بوده ترسيم خواهد نمود.
بسياري از مواقع بـدنـيـا آمدن يك بچه و يا بيماري ناگهاني افراد خانواده باعث لغو شدن برنامه ها و بازماندن انسان از عملي كردن اهـدافـش خـواهـد شد. اين هم يكي ديگر از حقايق تلخ زندگي است كه هميشه امور بر وقف مراد آدمي نمي باشد.
البته بايد دانست كه موفقيت نه فقط بر اساس مقياسهاي متفاوت، بـلـكه در مـكانهـا و شرايط گوناگون نيز مورد سنجش قرار ميگيرد. موفقيت مالي ممكن است هدف اصلـــي شما باشد، اما پدري خوب و كارمندي سخت كوش بودن براي تامين كردن يك خانـــواده نوپا نيز به همان اندازه پر معني و ارزنده است. بايد پذيرفت كه زندگي و هدفهـاي مــورد نظر انسان ممكن است دستخوش تغييرات قرار بگيرند كه در اين شرايط، تـوانـايي شما در تطبـيق خود با اين تغييرات يك مقياس بزرگ موفقيت بشمار ميرود.
نياز به ديدگاهي درون نگر
يك معلم مدرسه، راهبه، افسر ارتش و سرايدار ميتوانند بطرق مختلفي مـوفق باشنـد. با اينكه موفقيت در كار ممكن است جذابتر از همه بنظر برسد، اگر در زمان مـورد انتـظار به آن دست نيافتيد، بيم ناك نگرديد. يـك قـدم بـه عـقـب بـازگـشـته و عـلـت را بـررسـي نماييد.
خواه دوستانتان مقصر باشند و خواه اعتماد بنفستان، دقت كنيد كه قدمهاي صحيـحـي جهت بهينه نمودن فرصتها براي بدست آوردن موقعيتي موفقتر و راضي كننده تر برداريد.
آيا آرزو داريد كه آرام و خونسرد و خوددار باشيد و فرصت كافي براي آنچه دلخواه شماست در اختيار داشته باشيد؟ اگرچه رسيدن به اين هدف مشكل به نظر مي رسد، اما با كمي تلاش و تجديدنظر در افكار و اعمال مي توان به آن نزديك شد.
بهتر است راهكارهاي پيشنهادي ما را رعايت كنيد:
فراموش نكنيددر دنياي شلوغ و پر استرس امروز به دست آوردن تكه اي آرمش مي تواند غنيمت بزرگي باشد آيا ذاتا هميشه مسوول امور و عهده دار نظم و ترتيب هستيد؟
افراد پركار و فعال اغلب احساس مي كنند همه كارها بايد تحت كنترل آنها باشد، خصوصا مواقعي كه هدف خاصي مدنظرشان است.
بنابراين سعي كنيد براي يك بار هم اين عادت كنترل كردن را رها كنيد و بگذاريد زندگي مسير خود را بپيمايد.
به عنوان مثال بگذاريد ديگران برنامه سفر دستجمعي يا پيك نيك را سازماندهي كنند و نتيجه حاصله را بدون هيچ اظهارنظري بپذيريد و ببينيد چه احساسي به شما دست مي دهد. اين كار ممكن است براي شما پردغدغه و براي ديگران شگفت انگيز باشد، ولي آرامشي كه برايتان به ارمغان مي آورد، ارزش دارد.
مسووليت هاي متعدد را نپذيريد
ممكن است از اين كه همواره كارهاي بسياري را با هم انجام مي دهيد به خود بباليد، ولي قطعا در عين كار احساس عدم تمركز، نگراني و خستگي مي كنيد.
خانمها اكثرا از اين كه قادرند چندين كار را همزمان انجام دهند به خود مي بالند وليكن در نهايت از اين عمل آسيب مي بينند.
بنابراين در عهده داري كارها هوشيار باشيد؛ يعني كارها را يك به يك و به نوبت انجام دهيد. قدر لحظه هاي عمر خود را بدانيد و از انجام كاري كه عهده دار هستيد، لذت ببريد تا پس از اين كه كار را به نحو احسن انجام داديد، احساس موفقيت كنيد.
به موفقيت هاي خود بها دهيد
هميشه توجه داشته باشيد كه موفقيت ، پيروزي هاي بعدي را به دنبال مي آورد و احساس خود كم بيني را از انسان دور مي كند. كافي است تنها به يك چيز كه موجب بالندگي شماست و يا يك زمينه كه در آن موفق بوده ايد فكر كنيد. ارزشمند بودن خود را مورد تاييد قرار دهيد.
اين بار كه در مسير كم ارزش پنداشتن خود قرار مي گيرد، سعي كنيد موفقيت هايتان را مرور و تامل كنيد. با اين عمل همه امور را در دورنمايي مثبت قرار مي دهيد و احساس آرامش خواهيد كرد.
به نيازهايتان اهميت دهيد
هميشه به فكر راضي و خوشحال كردن ديگران بودن كافي نيست ، كمي هم به فكر نيازهاي معقول و مقبول خود باشيد. اين دليل بر خودخواهي نيست.
به نقطه نظرات ديگران گوش دهيد، ولي اگر لازم مي دانيد براي اين كه فرصت كافي براي پاسخ داشته باشيد به آنها بگوييد براي فكر كردن و تصميم گرفتن درباره آن موضوع نياز به زمان داريد. در عين حالي كه انعطاف پذير هستيد نسبت به احساسات و عواطف خود نيز واقع گرا و بي رودربايستي باشيد.
اين را بدانيد كه اين گونه برخورد با مسائل حتما با موفقيت توام خواهد بود. اگر رك بودن شما را به وحشت مي اندازد ابتدا از مسائل كوچك شروع كنيد و بعد به مسائل بزرگتر بپردازيد تا بدين وسيله گستره آرامش خود را افزايش دهيد.
از كار خود لذت ببريد
اگر همواره در حال مسامحه و طفره رفتن از انجام كاري هستيد و يا احساس مي كنيد براي انجام كاري تحت فشار هستيد، علامت اين است كه از كاري كه انجام مي دهيد لذت نمي بريد. واقعيت امر اين است كه شما به هر حال ناچاريد اين كار را انجام دهيد، پس روي جنبه هاي لذت بخش آن تمركز كنيد؛ مثلا حس خوبي كه به نظم درآوردن امور مي دهد و يا مورد تقدير و ستايش قرار گرفتن از بابت رسيدن به نتايج مطلوب تكيه كنيد.
اين ديدگاه مثبت مي تواند تنش هاي درون شما را بزدايد و به شما فرصت دهد كه دريابيد چه تغييرات درازمدتي را مي توانيد ايجاد كنيد.
انعطاف پذير باشيد لزوم يك برنامه روزمره براي تنظيم نيازهاي زندگي بسيار خوب و معقول است ولي نبايد اصرار و اجبار در رعايت آن موجب تنش و اضطراب شما شود.
سختگيري و جدي بودن زياد سبب مي شود فرصتها را از دست بدهيد و تاكيد براي اجراي آن برنامه انرژي خود را بيهوده تلف كنيد در مواقعي كه لازم مي دانيد روش و تاكتيك خود را تغيير دهيد تا در كارهايتان موفق تر و در رسيدن به اهدافتان خلاق تر شويد.
انعطاف پذيري به شما آرامش بيشتري مي دهد چون به شما فرصت مي دهد حين انجام كار روش خود را انتخاب كنيد.
بين كار و زندگي تعادل برقرار كنيد
تداخل و ادغام زندگي كاري و اداري با زندگي خصوصي باعث اختلالات فيزيكي و عاطفي است برنامه و زماني را براي توقف كار انتخاب كنيد و به آن پايبند باشيد. در خانه به كار فكر نكنيد و توجه خود را به زندگي خانوادگي معطوف داريد.
مواردي پيش مي آيد كه اين كار برايتان مقدور نيست ، ولي سعي كنيد بيشتر موارد اين مساله را رعايت كنيد.
عكس العمل هايتان را عوض كنيد
ممكن است همواره در تغيير شرايط تنش آفرين موفق نباشيد، ليكن باتغيير دادن ديدگاه خود نسبت به آن مي توانيد احساسات خود را عوض كنيد.
اگر كسي دير به سر وعده مي آيد شانه هايتان را به علامت بي تفاوتي بالا نيندازيد و از وقت آزادي كه به دست آورده ايد لذت ببريد. اگر كسي بي ادب و پرخاشگر است اين گونه تلقي كنيد كه او مبتلا به فشار خون بالا مي شود و نه شما.
ذهن و روح خود را شاد كنيد
ذهن و روان خود را با ديدن و شنيدن كارهاي هنري ، زيبا و آراسته كنيد. از نمايشگاه هاي هنري ديدن كنيد و به موسيقي گوش فرا دهيد و بر زيبايي هاي يك گل تمركز كنيد.
چـهره خـوانـي به اين مـعـنـا است كه شما فـقــط با با نگاه كردن به صورت اشخاص پي بـه خـصـوصـيات اخلاقي و شخصيتي او ببريد. چـهره خـوانـي توسـط مردم در اعصار مختلف انجام شده است. شـناخـتـن افراد تنها از روي خصوصـات ظـاهـري آنها مساله بسيار جالبي است. نـكات ظـريف و دقيـق و پيچيدگيهاي بسياري در علـم چـهـره خـوانـي وجـود دارد. ولي ما در اينجا به بيان نكات اصلي تر و مهمتر آن بسنده مي كنيم.
چهره خواني چيست؟
بشر در طول قرون متمادي سعي نموده تا با پيوند زدن خصـيصـه هـاي صـورت افـراد بـه ويژگيهاي شخصيتي، متوجه افكار و درون ديگران شود. با گـذشـت سـالها علم چهره شناسي نيز گسترش يافته و به شاخه هاي مختلف تـقسـيم شـده است. بـراي مثـال “متوپوسكپي” علم پي بردن به سيرت و درون آدمي از روي خطوط روي پيشاني است.
“فرنولوژي” علم جمجمه خواني و مطالعه طرز تشكيل جمجمه ميباشد كه به بنا نهادن شخصيت و اميال ذاتي و رواني افراد كمك مي كند.
“فيزيـوگـنومي” يا عـلم چـهره شـنـاسي، موضوعي است كه ما به آن خواهيم پرداخت. اين علم به ما مي آموزد كه چگونه از روي چهره افراد پي به شخصيت آنها ببريم.
امروزه دانشمندان به چنين علومـي، “شـبـه علـوم” اطـلاق كرده و بـهاي زيـادي بــه آن نمي دهند و هـمانند عـلومي مانـنـد “طالع بـيني” به آنها مي نگرند: اثبات نشده ولي بيضرر. با اين وجود هنوز بسياري از مردم چهره خواني را راهي مطمئن براي قضاوت در مورد افراد مي دانند. چيزي كه اهميت دارد اين اسـت كـه چـهره را بصورت كامل و دقيق مورد تجزيه و تحليل قرار داده و تا رسيدن به همه حقايق از قضاوتهـاي شـتابزده اجتناب كنيم.
اكنون گذري مي كنيم بر نكات بنيادين چهره خواني و چگونگي تشخص شخصيت افراد:
شكل صورت
دراز و كشيده: افرادي كه داراي چنين صورتي هستند عموما” داراي صـبر و تحمل زياد بوده و توانايي حل مشكلات در آنها بيشتر است. جـذابـيـت و خوش تركيب بودن افراد با چنين صورتي نشانگر اين است كه آنها معمولا كارهاي خـود را نـيـمـه تمام رها نكرده و عادت به انجام امور بطور تمام و كمال دارند.
گرد: اين شكل دلالت بر اميدواري زنده دلي و انرژي دارد. اينگونه افراد مي تـوانند اتاقي دلگير و ساكت را به بمبي از خنده و شادي تبديل كنند.
پهن: اينگونه اشخاص بردبار و مهربان و معمولا افراد روشنفكري مي باشند.
مربعي: طرفدار استقلال فردي و فردگرايي، سختـكوشـي بـراي دسـتـيـابي بـه آرزوها، زيركي و فعال بودن از ويژگيهاي اين افراد محسوب مي شود.
پيشاني
صاف: كسانيكه كه داراي خطوط در پيشاني نيستـنـد، افـرادي انديشمند و هميشه در حال تفكر مي باشند و در تصميم گيريها سريع و منطقي عمل مي نمايند.
چروكيده: وجود خطوط در سطح پيشاني نشان مي دهد كه ايـنـگونه افراد به سرعت هيجان زده و احساساتي شده و سريع آشفته و پريشان حال مي گردند.
چشم
رمانها، داستانها و اشعار بسيار زيادي در مورد چشم و ارتباط آن با خصوصيات روحي و رواني انسان نوشته شده است. چشمها هيچگاه دروغ نمي گويند؛آنها بيانگر احساس دروني و واقعي ما مي باشند.
اضطراب: اگر مابين عنبيه و پـلك پـاييني هـر دو چشم مـقداري سفيدي وجود داشت، آن شخص انساني مضطرب و نگران است.
تندخويي: اگر بالاي عنبـيه بخشي سفيد رنگ وجود داشت، علاوه بر استرس نشانگر تندخويي و پرخاشگري در فرد است.
روان پريشي: چنـانچه دور تا دور عنبيه را سفيدي فرا گرفته باشد، نشانگر عدم تعادل و پايداري روح و روان فرد خواهد بود.
شادي: وجـود خـطوط كـوچـك در خـارج از چـشمها حاكي از خنده رويي و شادبودن فرد مي باشد.
ابرو
صاف: صافي و مستقيمي ابروها نشانگر انديشه، تفكر و ايده گرايي فرد مي باشد.
كماني: افرادي كه داراي ابروهاي خميده و كماني هسـتند از حـكايـتـها و داسـتـانـهـاي واقعي لذت مي برند.
باريك: اينگونه افراد معمولا داراي اعتماد به نفس اندكي مي باشند بخصوص اگر ابـروي آنها بجز باريكي، بالا و گرد نيز باشد.
پيوسته: پيوستگي ابروها نشانگر اين است كه فرد دائما” در حال تفكر و انديشـه بـوده و ايده هاي جالبي در سر دارد.
پلك
كوچك: اگر فاصـله بـين بالاي پلك و مژه كم باشد بيانگر اسـتقلال فرد مي باشد و اينكه آن فرد حتي ممكن است بصورت ارادي خودش را به ديگران نزديك نكند.
بزرگ: بزرگ بودن پلك دلالت بر وابستگي شديد فرد به ديگران دارد.
بيني
كوچك: گفته مي شود اشـخاصي كه بـيـني كـوچـك دارنـد ذاتـا” افـرادي ضعيف و اغلب غيرقابل اتكا بوده و در تصميم هايشان استوار و ثابت قدم نمي باشند.
بزرگ: بزرگي بيني نشانه ابتكار و عزم و اراده مي باشد. يك شـخصـيت قـوي كه اثرش را برجاي خواهد گذاشت.
تيز: تيز بودن نوك بيني نشانگر اين است كه فرد خود را مقيد به رعـايـت آداب و رسـوم ندانسته و با اطرافيانش به راحتي برخورد مي كند. ايـنگونه افراد خـود را بـاور داشـتـه و بي باكانه و متهورانه خود را به ديگران نزديك مي كنند.
عقابي: خودخواهي، دودلي و حساس بودن از جمله ويژگيهاي كساني است كه داراي چنين بيني مي باشند.
گوش
كوچك: كوچكي گوش نشانه تزلزل و احساس نا امنـي در افـراد اسـت هر چند اينگونه افراد مي دانند كه چه مي خواهد و معمولا” سخت كوش و كاركن هستند.
بزرگ و دراز: اين قبيل افراد معمـولا انـعـطاف پـذيـر نـبـوده و به سـختي آرام و بي خيال ميشوند.
پرمو: افرادي كه داراي گوشهايي پرمو هـستند مـعـمـولا وسـواسـي و نـكـته بين بوده و وقت زيادي را براي چيزهاي بي اهميت تلف مي كنند.
گونه
برجسته: برجسـتـگي گـونه نشـانگر قـدرت، انـرژي و اعـتماد بنفس است. كساني كه داراي گـونه بـرجسته مي باشند تمايل بيشتري براي پذيرفتن اشتباهات ديگران دارند.
گود: علاوه بر جذابيت و زيبايي دليلي بر خوش مشربي و سازگاري فرد مي باشد.
چانه و فك
فك چهارگوش: افـراد با فـك چـهار گـوش و مـربعي انـسانهاي تـسخير ناپذير و سركش مي باشند. آنها توانايي تبديل روياهايشان به واقعيت را دارند.
چانه هاي برآمده: اينگونه افراد، اشـخاصي خود ستـا بوده و تصـور ميكنند هيچ چيزي جز خود آنها اهميت ندارد و جز خودشان حرف كس ديگري را قبول نداشته و خود را عقل كل مي دانند.
لب
قلوه اي: لبهاي قلوه اي علاوه بر زيباتر نمودن صورت،نشانه بخشش و گشاده دستي مي باشد. معمولا اينگونه افراد تمايل دارند در مورد خودشان صحبت و گفتگو كنند.
نازك: نازك بودن لب بيانگر خويشتن گرايي ذاتي در اشخاص است.
لب بالايي نازك پاييني قلوه اي: نشانه اين است كه فردي متـقـاعد كنـنـده و مـجاب كننده مي باشد.
مطلب آخر
چهره خواني يك علم دقيق و ثابت شده نيست و حتي با گذراندن دروه هاي آموزشي دقيق و پيشرفته نيز نمي توان بطور قطع در مورد شخصيت و درون افراد صــحبت نمود. نتايج شما در سنجش شخصيت، بستگي به تعداد فاكتورهاي مورد تحليل قـرار گرفـته دارد ولي با بـياد داشتن نكات ذكر شده مي توانيد قبل از صحبت كردن با افراد تا حدي متوجه شخصيت آنها شويد.
آيا تا به حال به اين موضوع فكر كرده ايد يك رئيس خوب چه ويژگيهايي دارد؟ جواب به اين سوال مي تواندمتفاوت باشد. البته ويژگي ها، نگرشها و توانايي هايي وجود دارند كه در همه رؤسا مشتركند.
طبق گفته راب شيهان – يكي از مديران آموزش دانشكده مديريت دانشگاه مريلند – “رئيس خوب بودن در هر سازماني بسيار مهم، اما در كسب و كارهاي كوچك مهمتر است، هنگام سر و كار داشتن با مشاغل كوچك و كسب و كارهاي نه چندان بزرگ، شما به عنوان رئيس فرصت داريد كه برنامه هايي را در تمام سطوح كاري شركت خود اعمال كنيد. ”
با در نظر گرفتن اهميت راهبري در مشاغل و مديريت كسب و كارهاي كوچك، مهارتها، استراتژي ها و نگرشهايي را كه در ذيل مي آيد مدنظر قرار دهيد:
- به عنوان يك رئيس، خود را نيز در جمع كاركنانتان حساب كنيد و محاسبه گر باشيد.
ضروري است شما به عنوان رئيس، خود را نيز در تيم كاركنانتان محاسبه كنيد. يك كارفرماي خوب مطمئن است كه با هر يك از كارمندانش، عادلانه رفتار مي كند، نه فقط در مورد حقوق و مزايا و پاداش، بلكه در مورد چگونگي عملكرد كارمندان. بازخوردها، نوآوريها و خلاقيتها را تشويق كنيد تا اينكه كاركنان نيز اين احساس را داشته باشند
كه در كار شما سهيم هستند و نقش دارند.
طبق گفته شيهان، ” شما به عنوان رئيس نياز داريد محيط يكپارچه و هماهنگ، با حس اعتماد و احترام متقابل به وجود بياوريد تا مطمئن شويد با هر فردي متناسب با عملكرد وي به طور مناسب و عادلانه رفتار مي شود. ضروري است كه محاسبه گر باشيد، چرا كه مي توانيد هر فردي را با توجه به اهداف بلند مدت شغلي خود، در رتبه كاري مناسب قرار دهيد.
- فقط روي كسب پول و سود تكيه نكنيد، به گروه كاري و كاركنان خود نيز اهميت دهيد.
يك رئيس كارآمد، يك گروه كاري بسيار خوب را مي سازد. اين امر كه چگونه اين گروه شكل مي گيرد بستگي به نوع شغل و كسب و كار و نيز توجه و تمركز مبرم و فوق العاده رئيس دارد. شما با داشتن يك گروه كاري منسجم نه تنها انگيزه كاركنان خود را بيشتر و آنها را تشويق مي كنيد، بلكه باعث برانگيخته شدن حس اهميت شغلي در آنها مي شويد. طبق گفته شيهان، ” مهمتر و بالاتر از كسب سود مالي، امور ديگري هم هست كه بايد به آن توجه شود. ”
- موردي براي ايجاد ترس و وحشت وجود ندارد.
اكثر ما ممكن است رؤسايي را ديده باشيم كه گويي روي ميز كار آنها در كنار تقويم رو ميزي شان، يك گيوتين قرار دارد و يك اشتباه در كار كافي است كه گردن فرد خاطي زير تيغه گيوتين برود! يك رئيس كارآمد كاركنانش را تفهيم مي كند كه در مسير پيشرفت كاري خود چنانچه مرتكب اشتباه و خطا شدند، شرمنده نشوند.
طبقه گفته شيهان، ” اين امر مستلزم طرز تفكري است كه يادگيري و كسب دانش و علم را جهت پيشرفت كار، تشويق مي كند، به جاي اينكه ايجاد ترس و وحشت از ارتكاب به اشتباه را موجب شود. راههاي جديد و متفاوت را جهت پيشرفت كار آزمايش كنيد، اما بدانيد كه اگر كارها درست پيش نرفت قرار نيست يكديگر را از بين ببريم. ”
مسئله مهم اين است كه نظر خود را روي چه امري معطوف كنيد: ايجاد ترس و وحشت يا ايجاد فرصت هاي جديد براي پيشرفت.
كيفيت = عشق به ميهن و كار + علم روز
سازمان موفق = قلب تپنده + مغز بالنده
جايگاه واقعي و رفيع ملي = همت عالي + جوانان برومند
هوش هيجاني به معني ملايمت نيست بلكه به هوشمند بودن نسبت به احساسات گفته مي شود كه در واقع روشي متفاوت براي باذكاوت بودن است.
در حقيقت توانايي شما براي اكتساب و بكارگيري دانش به دست آمده از احساسات خودتان و احساسات ديگران به منظور دستيابي به موفقيت بيشتر و بهره مندي از زندگي كاملتر عملكرد هوش هيجاني است.
پنج مرحله براي رسيدن به چنين هوشمندي وجود دارد. اول اين كه بدانيد چه احساسي داريد.
دوم كنترل و اعمال مديريت بر احساسات بويژه احساسات دلتنگ كننده است.
سوم خودانگيختگي و چهارمين مرحله همدلي و بالاخره مورد پنجم كنترل روابط است.
مفهوم هوش هيجاني براساس تحقيق درباره مغز به دست مي آيد. مطالعه فوق نشان مي دهد كه اين مهارت ها با توانايي هاي شناختي تكنيكي متفاوتند چرا كه مستلزم بكارگيري بخش ديگري از مغز هستند ، به طوري كه مركز حسي بيش از نئوكورتكس درگير است.
امروزه اهميت هوش هيجاني بيش از پيش مطرح شده است. دانيل گلمن در اثر برجسته خود به نام چه چيزي يك رهبر را مي سازد ، درباره قدرت هوش هيجاني چنين مي گويد:
زماني كه نسبت مهارت هاي تكنيكي ، IQ و هوش هيجاني را به عنوان اجزاي عملكرد مطلوب ارزيابي كردم ، اهميت هوش هيجاني دو برابر ساير عوامل بود. به علاوه ارزيابي من نشان داد كه هوش هيجاني نقش بسيار مهمي در بالاترين سطوح كاري دارد يعني جايي كه تفاوت ها در مهارت هاي تكنيكي قابل چشم پوشي است. خلاصه اين كه اعداد و ارقام حاكي از ارتباط بين موفقيت يك سازمان و هوش هيجاني مديران آن است. همچنين براساس تحقيق فوق افراد اگر درست عمل كنند مي توانند اين ويژگي را در خود تقويت كنند.
تاثير مثبت بر حرفه و تجارت
مشخص شده توانايي هاي هوش هيجاني در موفقيت افراد و سازمان ها حائز اهميت است. گسترش و استفاده از مهارت هاي هوش هيجاني توانايي هاي مهمي را ارائه مي دهند كه بر بسياري از موضوعات و موقعيت هاي شغلي كه براي موفقيت افراد و سازمان ها مهم است ، تاثير مي گذارد. بارآوري شخصي: مهارت هاي هوش هيجاني به افراد اجازه مي دهد تحت شرايط سخت ، بهتر فكر كنند و از هدر رفتن زمان به واسطه احساساتي همچون خشم ، اضطراب و ترس جلوگيري نمايند.
پرورش رهبران:
هوش هيجاني تا بيش از ۸۵ درصد در تبديل مجريان برجسته به رهبراني بزرگ نقش دارد. موفقيت شغلي: هوش هيجاني به عنوان شاخص عملكرد برجسته و عالي, دو برابر مهارت هاي تكنيكي و شناختي اهميت دارد.
عملكرد گروهي:
افرادي با مهارت هاي EI بالا بهتر با ديگران كنار مي آيند و اجازه نمي دهند اضطراب ها و پريشاني آنها را از حل موفقيت آميز مشكلات بازدارد.
انگيزش / قدرت بخشي:
ايجاد مهارت هاي EI درك ميان افراد را افزايش مي دهد كه اين امر از به هدر رفتن زمان براي بحث و جدل جلوگيري مي كند.
افراد و مراجعين مشكل آفرين:
كساني كه از مهارت هاي بالاي EI برخوردارند با هر كس كه برخورد مي كنند تاثير مثبت بر او مي گذارند. آنها الگوي عملكرد مالي هستند.
رضايت مراجعه كننده:
خدمات دهي عالي به توجه صادقانه بستگي دارد. افراد داراي مهارت EI بالا مراقب رفتار خود هستند و نسبت به ديگران توجه خالصانه و قلبي خود را افزايش مي دهند.
خلاقيت و نوآوري:
افرادي با مهارت هاي EI بالا به سرعت و به سادگي ذهن خود را آرام و شفاف مي سازند و به اين ترتيب راه را براي بصيرت و بينش دروني و ايده هاي خلاق به روي خود مي گشايند.
مديريت زمان:
افراد برخوردار از مهارت هاي EI ، با نگراني ، بحث و جدل و پيش بيني هاي خود وقت را هدر نمي دهند. آنها عملكرد پربار را انتخاب مي كنند.
استعداد ذاتي:
مديراني با مهارت هاي EI بالا ، بهترين و باكفايت ترين مديران هستند و افراد مايلند براي اين روساي مهربان با استعداد كار كنند.
تعادل كار / زندگي:
بارآوري شخصي پيشرفته و عملكرد پرسنلي بهبود يافته به اين معني است كه افراد مي توانند در يك زمان قابل قبول و منطقي دست از كار بكشند.
كاهش استرس:
افرادي با مهارت هاي EI قوي ، به سادگي احساساتي چون اضطراب ، پريشاني و ترس را كه باعث استرس هاي موجود در كار روزمره مي شوند را كنترل مي كنند.
تاثير منفي بر كار و تجارت:
واكنشهاي هيجاني كنترل نشده و عدم برخورداري از مهارت هاي هوش هيجاني در شغل و تجارت گسترده و حائز اهميت هستند. واكنشهاي احساسي غيركنترل شده يا فقدان اين مهارت ها توسط كارفرمايان و كارمندان در همه سطوح عواقبي را در پي خواهد داشت كه از آن جمله عبارتند از:
-عدم خلاقيت و نوآوري
-عدم موفقيت در بهبود فرآيند و مهندسي مجدد
-كاهش كارآمدي و بارآوري
-كاهش رضايت مراجعين و مشتريان
-انحراف شغلي
-گردش مالي بالا -اقدامات تغيير يافته معوق
-كاهش بازدهي و سود
-افزايش استرس و هزينه مراقبت هاي پزشكي
-جو سازماني منفي -خشونت در محل كار
-به هر حال عليرغم اهميت موضوع ، متاسفانه اكثر افراد از هوش هيجاني و اهميت حياتي آن بر عملكرد سازمان ها و مديران آنها بي اطلاعند.
-برخورداري از مهارت هاي هوش هيجاني در دو بعد فردي و سازماني منافعي را در پي دارد كه به طور خلاصه عبارتند از:
اثرات سودمند بر شخص:
-خودارزيابي و خودآگاهي
-شناخت نقاط قوت و حوزه هاي پيشرفت
-افزايش قابليت ها و توانمندي هاي اجتماعي
-مهارت هاي كسب آرامش -اعتماد به نفس, انگيزش و تاثير بالا
اثرات مفيد در سطح سازماني:
-سطوح بالاتر يادداري
-كارگروهي و انگيزش بهتر
-ارتباط شفاف تر
-نارضايتي و مشكلات اخلاقي كمتر -خلاقيت و نوآوري افزايش يافته
-بارآوري بيشتر و عملكرد شغلي بهتر